English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English Persian
phraseology عبارت پردازی
Verbosity. Rhetoric. عبارت پردازی
Search result with all words
locution سبک عبارت پردازی
locutions سبک عبارت پردازی
phraseologically ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
Other Matches
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
supererogation بس پردازی
post processing پس پردازی
supererogatory وابسته به بس پردازی
symbolization نماد پردازی
data processing center مرکزداده پردازی
teleprocessing دور پردازی
rhythmization نواخت پردازی
pseudologia fantastica دروغ پردازی
endocathection به خود پردازی
file processing پرونده پردازی
ideation اندیشه پردازی
image processing تصویر پردازی
exocathection برون پردازی
dp داده پردازی
document processing متن پردازی
naturalism طبیعت پردازی
preprocessing پیش پردازی
priority processing اولویت پردازی
theorization نظریه پردازی
list processing لیست پردازی
multiprocessing چند پردازی
head in the clouds <idiom> رویا پردازی
reminiscences خاطره پردازی
reminiscence خاطره پردازی
Synectics بدیعه پردازی
crystal pulling بلور پردازی
circumstantiality حاشیه پردازی
call processing فراخوان پردازی
batch processing دسته پردازی
data processing داده پردازی
symbolism نشان پردازی
business data processing داده پردازی تجاری
distributed data processing داده پردازی توزیعی
dp manager مدیر داده پردازی
edp manager مدیرداده پردازی الکترونیکی
verbiage درازگویی سخن پردازی
businedd data processing داده پردازی تجاری
data processing center مرکز داده پردازی
hypergnosia نکته پردازی بیمارگون
hypergnosis نکته پردازی بیمارگون
wordprocessing program برنامه واژه پردازی
fantasizes وهم پردازی کردن
oratory فن خطابه سخن پردازی
yarns افسانه پردازی کردن
yarn افسانه پردازی کردن
fantasized وهم پردازی کردن
fantasize وهم پردازی کردن
fantasises وهم پردازی کردن
fantasizing وهم پردازی کردن
versification شاعری قافیه پردازی
scientific data processing داده پردازی علمی
setting گیرش صحنه پردازی
settings گیرش صحنه پردازی
list processing langauge زبان لیست پردازی
logomachy بازی واژه پردازی
fantasised وهم پردازی کردن
multiprocessing system سیستم چند پردازی
fantasising وهم پردازی کردن
bribe رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribed رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribes رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribing رشوه پردازی پرداخت نامشروع
indemnification تاوان پردازی جبران زیان
She takes great care of her appearance خیلی بسرو وضع خود می پردازی
rated through put ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
wordage عبارت
cl عبارت
expressions عبارت
experssion عبارت
phrases عبارت
phrased عبارت
term عبارت
word عبارت
worded عبارت
statements عبارت
statement عبارت
termed عبارت
clause عبارت
terming عبارت
phrase عبارت
clauses عبارت
expression عبارت
colloquialisms عبارت مصطلح
term جمله عبارت
paragrapher عبارت نویس
context style of a expression سیاق عبارت
termed جمله عبارت
terming جمله عبارت
affirmative عبارت مثبت
doxology عبارت تسبیحی
phraseologist عبارت پرداز
involution پیچدارکردن عبارت
expressions افهار عبارت
prolixity عبارت زاید
protext عبارت پیشین
put into words به عبارت دراوردن
range expression عبارت دامنه
expression افهار عبارت
relational expression عبارت رابطهای
quotations اقتباس عبارت
quotation اقتباس عبارت
the letter of the law عبارت قانون
trinomial دارای سه عبارت
To phrase. به عبارت در آوردن
assignment statement عبارت گمارشی
Namely …viz …it consists of… عبارت است از ...
in other words <adv.> به عبارت دیگر
passage عبارت فقره
wording عبارت سازی
term عبارت [ریاضی]
mathematical term عبارت [ریاضی]
in fact به عبارت دیگر
videlicet به عبارت دیگر
an idiomatic experssion عبارت اصطلاحی
an exclamatory phrase عبارت تعجبی
namely <adv.> به عبارت دیگر
to wit <adv.> به عبارت دیگر
passages عبارت فقره
colloquialism عبارت مصطلح
locus classicus عبارت نمونه ادبی
metaphraze به عبارت دیگر در آوردن
qualificative کلمه یا عبارت توصیفی
limitation clause عبارت تعیین حدود
pull out quote عبارت استخراج شده
mixed mode experssion عبارت امیخته یاب
it consists mainly بیشتر عبارت است از
escalation ماده یا عبارت تعدیل
landed a که عبارت از زمین است
phrases فراز عبارت سازی
phrased فراز عبارت سازی
phrase فراز عبارت سازی
anastrophe تعویض کلمات یک عبارت
passages عبارت منتخبه از یک کتاب
to express in worde به سخن یا عبارت دراوردن)
facies عبارت مشخص یک طبقه
passage عبارت منتخبه از یک کتاب
verbalism عبارت بی معنی پرحرفی
i.e مخفف به عبارت دیگر
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
phraseography نشان گذاری بجای عبارت
lambs wool که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
anastrophe قلب عبارت کلمات مقلوب
B.Sc مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
restrictive جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
equation of exchange به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
fisher equation این رابطه عبارت است از :
b. and b مخفف عبارت 'breakfast and bed'
fullwrite professional یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
worid عبارت پیغام خبر قول عهد
C.A.B مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
word order ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
well turned خوب ادا شده خوش عبارت
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
C.A.B.s مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
inverts قلب عبارت معکوس کردن نسبت
tongue-twisters کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
irishism عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
florulent خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
invert قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting قلب عبارت معکوس کردن نسبت
to knock head چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
functional shift تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
C.I.A مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
parachronism اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
diction عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
legal عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
Bye and take care of yourself! [leaving phrase] خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]
semicolon که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
haplography اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
statements خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
vigmette ارایشی که عبارت است ازبرگها و پیچکهای تاک سرلوحه
branch یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
kotow سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kowtow سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
statement خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
mutatis mutandis عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
branches یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
demurrer عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
ends عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ended عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
end عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
gong زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
hatched moulding گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
paragram جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
gongs زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
kedgeree خوراک فرنگی که عبارت است ازماهی سردوبرنج جوشانده وتخم مرغ
objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
direct objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objecting داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
AFAIK خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
good offices عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
ignoratio elenchi سفسطه منطقی که عبارت است از رد بیان یا افهار مخالف بابیان خود
indirect objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
object داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objected داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com