Total search result: 202 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
digit |
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها |
digits |
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها |
|
|
Other Matches |
|
check |
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها |
checked |
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها |
checks |
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها |
Hamming code |
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود |
stops |
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف |
stop |
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف |
stopped |
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف |
stopping |
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف |
checked |
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها |
check |
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها |
checks |
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها |
parity |
برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است |
kludge |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
kluge |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
debug |
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات |
debugs |
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات |
debugged |
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات |
experimental free handicap |
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده |
flag |
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله |
flags |
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله |
envelope |
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی |
envelopes |
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی |
phew |
برای نشان دادن بیزاری |
phew |
برای نشان دادن بی تابی |
uberstreichen |
لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب |
outrigged |
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی |
expanded memory system |
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند |
PRN |
نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد |
numeric |
حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است . |
hyphen |
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه |
nil pointer |
نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات |
hyphens |
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه |
clocks |
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند |
clock |
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند |
balances |
برای همه خطاها یکسان است |
balance |
برای همه خطاها یکسان است |
carrier |
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است |
carriers |
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است |
sectors |
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار |
accuracy |
کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود |
blip |
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت |
blips |
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت |
mock-up |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
colour |
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد |
mock-ups |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
Good grief! <idiom> |
این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود |
colours |
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد |
cartoon design |
نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن |
sector |
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار |
ablegate |
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت |
refile |
تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی |
insertion point |
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود |
paged |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
page |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
ended |
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود |
forecaddie |
باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف |
goal light |
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار |
ends |
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود |
bubble help |
خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید |
end |
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود |
key signature |
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود |
pages |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
breaker line |
خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور |
auto |
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن |
autos |
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن |
diagnostics |
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن |
diagnostic |
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری |
hyphens |
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره |
hyphen |
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره |
phonetician |
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس |
reference |
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن |
references |
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن |
markers |
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده |
discharge indicator disc |
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق |
routing indicator |
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود |
burn notice |
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند |
marker |
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده |
cue |
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی |
cues |
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی |
marks |
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است |
mark |
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است |
narratives |
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم |
narrative |
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم |
shift |
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود |
shifts |
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود |
shifted |
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود |
return |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
backslash |
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند |
returns |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
returned |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
returning |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
end |
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی |
ends |
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی |
ended |
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی |
suspend |
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن |
telltale |
نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد |
suspends |
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن |
suspending |
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن |
gyro |
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد |
walkthrough |
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود |
redirects |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
redirected |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
redirecting |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
redirect |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
puncuation |
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود |
complementation |
سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی |
ground resolution |
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین |
check |
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد |
checks |
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد |
checked |
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد |
ebcdic |
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود |
tree |
مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند |
prompts |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
prompt |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
prompted |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
marker |
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد |
markers |
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد |
automatics |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
automatic |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
indention |
جای باز درمتن |
flashes |
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن |
flashed |
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن |
flash |
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن |
insert mode |
حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها |
EDAC |
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای |
serviced |
بیت ارسالی برای کنترل ونه داده |
modulate |
تغییر موج ارسالی برای حمل داده |
modulates |
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده |
modulates |
تغییر موج ارسالی برای حمل داده |
modulating |
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده |
horizontal |
روش تشخیص خطا برای داده ارسالی |
sync |
بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل |
sync |
حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل |
modulating |
تغییر موج ارسالی برای حمل داده |
service |
بیت ارسالی برای کنترل ونه داده |
modulate |
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده |
extra cover |
پوشش اضافی برای بل گرفتن |
reverses |
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال |
reversed |
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال |
reverse |
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال |
reversing |
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال |
edited |
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه |
edit |
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه |
To be in the ring (arena). |
تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن ) |
range disk |
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت |
metabit |
بیت شناسایی اضافی برای هر کلمه داده |
stickers |
اهن اضافی نعل برای ممانعت از لغزیدن |
sticker |
اهن اضافی نعل برای ممانعت از لغزیدن |
sync |
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است |
inquiry |
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ |
cancel |
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود |
cancelling |
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود |
synchronization |
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است |
cancels |
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود |
text |
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام |
inquiries |
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ |
signal |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
signaled |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
texts |
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام |
signalled |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
stringers |
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج |
stringer |
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج |
overhead |
کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود |
circularization |
تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم |
example is better than precept |
نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است |
carriers |
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی |
carrier |
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی |
televise |
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن |
televises |
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن |
televised |
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن |
televising |
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن |
redundant |
قطعه اضافی که برای کاری در صورت خطا استفاده میشود |
parity |
بیت اضافی افزوده به کلمه داده برای بررسی پیوستی |
querying |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
printed |
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل |
queries |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
query |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
queried |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
print |
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل |
prints |
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل |
handicaps |
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل |
handicap |
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل |
preventive |
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر |
preventative |
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر |
input/output |
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا |
handshake |
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت |
handshakes |
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت |
invites |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
negatives |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
invite |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
negative |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
invited |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
fouler |
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات |
foulest |
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات |
fouled |
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات |
foul |
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات |
fouls |
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات |
bend allowance |
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین |
reserve buoyancy |
جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی |
mttr |
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean |