English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
digit عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digits عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
Other Matches
check رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checks رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
stops بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stop بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stopped بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stopping بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
checked مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
parity برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
kludge 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kluge 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
debug آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debugs آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debugged آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
envelope بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
envelopes بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
phew برای نشان دادن بیزاری
phew برای نشان دادن بی تابی
uberstreichen لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
PRN نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
numeric حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
hyphen علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
nil pointer نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
hyphens علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
clocks ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
balances برای همه خطاها یکسان است
balance برای همه خطاها یکسان است
carrier سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carriers سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
sectors سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
accuracy کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
blip علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blips علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
mock-up مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
colour صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
mock-ups مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
Good grief! <idiom> این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
colours صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
cartoon design نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
sector سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
ablegate مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
refile تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
insertion point نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
paged 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
page 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
ended کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
forecaddie باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
goal light چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
ends کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
bubble help خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
end کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
key signature گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
pages 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
breaker line خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
auto توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
autos توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
diagnostic تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری
hyphens برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
phonetician متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
reference نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
references نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
markers علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
discharge indicator disc دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
routing indicator گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
burn notice علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
marker علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
cue پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cues پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
marks سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
narratives یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
shift کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shifts کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shifted کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
return کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
backslash کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
returns کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
end کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ends کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ended کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
suspend دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
telltale نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
suspends دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspending دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
walkthrough جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
redirects حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
complementation سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
check حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checked حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
ebcdic کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
prompts پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
automatics کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
indention جای باز درمتن
flashes روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
insert mode حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها
EDAC سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
serviced بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
modulate تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulates سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulates تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulating سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
horizontal روش تشخیص خطا برای داده ارسالی
sync بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
sync حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
modulating تغییر موج ارسالی برای حمل داده
service بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
modulate سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
extra cover پوشش اضافی برای بل گرفتن
reverses سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reversed سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverse سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reversing سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
edited تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
edit تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
To be in the ring (arena). تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
range disk صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
metabit بیت شناسایی اضافی برای هر کلمه داده
stickers اهن اضافی نعل برای ممانعت از لغزیدن
sticker اهن اضافی نعل برای ممانعت از لغزیدن
sync باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
inquiry کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
cancel کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
synchronization باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
cancels کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
text کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
inquiries کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
signal پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signaled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
texts کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
signalled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
stringers قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringer قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
overhead کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
circularization تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
example is better than precept نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
carriers سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carrier سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
televise درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televises درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televised درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televising درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
redundant قطعه اضافی که برای کاری در صورت خطا استفاده میشود
parity بیت اضافی افزوده به کلمه داده برای بررسی پیوستی
querying پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
printed حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
queries پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
query پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
queried پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
print حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
prints حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
handicaps مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
preventive بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventative بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
handshake سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
handshakes سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
invites حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
negatives سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
invite حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
negative سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
invited حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
fouler فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
bend allowance فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
reserve buoyancy جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
mttr متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com