English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
English Persian
electrostatic lens عدسی الکتروستاتیکی
Other Matches
electrostatic capacitive فرفیت الکتروستاتیکی
electrostatic induction القای الکتروستاتیکی
electrostatic machine ماشین الکتروستاتیکی
electrostatic microscope میکروسکپ الکتروستاتیکی
electrostatic system دستگاه الکتروستاتیکی
electrostatic galvanometer گالوانومتر الکتروستاتیکی
electrostatic generator مولد الکتروستاتیکی
electrostatic force نیروی الکتروستاتیکی
electrostatic discharge تخلیه الکتروستاتیکی
electrostatic focusing تمرکز الکتروستاتیکی
electrostatic field میدان الکتروستاتیکی
electrostatic deflection خمش الکتروستاتیکی
electrostatic grid شبکه فرمان الکتروستاتیکی
electrostatic crystal field theory نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
eyepieces عدسی
lens عدسی
lentiform عدسی
eyepiece عدسی
bifocal lens عدسی
lentoid عدسی
glass عدسی
cylindrical lens عدسی استوانهای
nummulite شاهدانه عدسی
divergent lens عدسی متباعد
divergent lens عدسی واگرا
convergent lens عدسی همگرا
concave lens عدسی کاو
concave lens عدسی مقعر
objective glass عدسی شیئی
convex lens عدسی محدب
convex lens عدسی کوژ
object glass عدسی شیئی
convergent lens عدسی متقارب
double convex lens عدسی دو کوژ
electromagnetic lens عدسی الکترومغناطیسی
lens coating روکش عدسی
knurled head سر عدسی اج دار
lenticulation ایجاد عدسی
floating reticle عدسی مواج
lenticular مرکب از عدسی
eye piece عدسی سر دوربین
lenticular عدسی وار
meniscus lens عدسی هلالی
electron lens عدسی الکترونی
lensatic عدسی دار
focus کانون عدسی
contact lens عدسی مماس
vergency تقارب عدسی
reticle عدسی دوربین
wide angle عدسی گسترش
wide-angle عدسی گسترش
lens عدسی دوربین
focussed کانون عدسی
eyepiece عدسی چشمی
contact lens عدسی بساو
contact lenses عدسی مماس
focused کانون عدسی
focuses کانون عدسی
focusses کانون عدسی
focussing کانون عدسی
contact lenses عدسی بساو
objective عدسی شیئی
objectives عدسی شیئی
eyepieces عدسی چشمی
double concave lens عدسی دوکاو
optical lens عدسی نوری
biconcave lens عدسی دوکاو
biconcave lens عدسی مقعرالطرفین
button head سر عدسی در پیچ ها
double concave lens عدسی مقعرالطرفین
biconvex lens عدسی دوکوژ
ocular lens عدسی چشمی
objective lens عدسی شیئی
cheese head سر عدسی در پیچها
optical lens عدسی اپتیکی
achromatic lens عدسی بی رنگ
mushroom head سر عدسی در پیچ ها
achromate عدسی اکروماتیک
compound lens عدسی مرکب
spherical lens عدسی کروی
lenticular nucleus هسته عدسی شکل
lentiform nucleus هسته عدسی شکل
refractor عدسی نور شکن
plano convex lens عدسی تخت کوژ
plano concave lens عدسی تخت کاو
mensicus عدسی کاو- کوژ
relative aperture ضریب کانونی عدسی
parabolic lens عدسی سهمی وار
plano convex lens عدسی مسطح- محدب
plano concave lens عدسی مسطح- مقعر
line of collimation خط تنظیم عدسی دوربین
diverging meniscus lens عدسی هلالی واگرا
convergent meniscus lens عدسی هلالی همگرا
eyepiece عدسی سردوربین یامیکروسکپ
eyepieces عدسی سردوربین یامیکروسکپ
zoom فاصله عدسی را کم و زیادکردن
zoomed فاصله عدسی را کم و زیادکردن
biconvex lens عدسی محدب الطرفین
astigmatic نامنظمی عدسی چشم
anastigmat عدسی غیر استیگمات
lens بشکل عدسی در اوردن
focal مربوط به کانون عدسی
lens coating پوشش روی عدسی
zooms فاصله عدسی را کم و زیادکردن
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
electronic lens عدسی یا لنز الکترونی
double convex lens عدسی محدب الطرفین
tricked درجه بندی عدسی دوربین
trick درجه بندی عدسی دوربین
glass شیشه ذره بین عدسی
twinkle box عدسی هاو یک دیسک چرخان
linear perspective پروژکتور دارای عدسی مخطط
focal plane افق مار بر کانون عدسی
lensatic قطب نمای عدسی دار
condenser الت تقصیر عدسی محدب
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
tricking درجه بندی عدسی دوربین
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
spiders عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
zoom lens عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
spider عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
zoom lenses عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
pantoscope دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
periscopic lens شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
wing photograph نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
interpupillary واقع در بین دو مردمک چشم بین دو عدسی
bulls eye عدسی نیم گرد یکجور شیرینی گرد
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com