Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 208 (11 milliseconds)
English	Persian
inapplicability	عدم قابلیت اجرا
Search result with all words
accession	قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
practicableness	امکان قابلیت اجرا
applicability	قابلیت اجرا
application [applicability]	قابلیت اجرا
availability	قابلیت اجرا
usability	قابلیت اجرا
usefulness	قابلیت اجرا
Other Matches
interoperability	قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution	قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
flotation	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
electromagnetic compatability	قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
swimming capability	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
serviceability	قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
reflectance	قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility	قابلیت کشش قابلیت تورق
strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
standard	تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards	تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous	تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simple	وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler	وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest	وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
run	دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs	دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
operation	ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
client side	داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
abilities	قابلیت
solvability	قابلیت حل
ability	قابلیت
capacities	قابلیت
skill	قابلیت
capacity	قابلیت
fitness	قابلیت
adaptability	قابلیت
habilitation	قابلیت
qualification	قابلیت
contemptibility	قابلیت
susceptibility	قابلیت
capability	قابلیت
eligibility	قابلیت
solubility	قابلیت حل
credential	قابلیت
competence	قابلیت
competence	قابلیت
conductivity	قابلیت هدایت
alterability	قابلیت تغییر
appealability	قابلیت استیناف
applicability	قابلیت اجراء
approachability	قابلیت تقرب
conductibility	قابلیت هدایت
adaptableness	قابلیت توافق
adjusability	قابلیت تنظیم
addibility	قابلیت افزایش
conversableness	قابلیت معاشرت
adhesiveness	قابلیت چسبندگی
volatileness	قابلیت تبخیر
adjusability	قابلیت تطبیق
controllability	قابلیت کنترل
attainability	قابلیت حصول
conceivability	قابلیت تصور
audibility	قابلیت استماع
weldability	قابلیت جوشکاری
wettability	قابلیت خیسی
combustiblity	قابلیت احتراق
combustiblity	قابلیت انفجار
comparableness	قابلیت مقایسه
compactibility	قابلیت تراکم
combustiblity	قابلیت تراکم
communicability	قابلیت ارتباط
comprehensibility	قابلیت درک
combustibility	قابلیت اشتعال
combustibility	قابلیت سوزش
brushability	قابلیت رنگرزی
computability	قابلیت محاسبه
calculability	قابلیت شمارش
castability	قابلیت ریزش
pourability	قابلیت ریزش
changeableness	قابلیت تغییریاتبدیل
compressibility	قابلیت فشردگی
combinability	قابلیت ترکیب
fordability	قابلیت عبور
absorptivity	قابلیت جذب
acceptability	قابلیت قبول
provability	قابلیت اثبات
potability	قابلیت شرب
capability	صلاحیت قابلیت
accessibility	قابلیت وصول
variability	قابلیت تنظیم
coagulability	قابلیت انعقاد
dependable	قابلیت اطمینان
comparability	قابلیت قیاس
resilience	قابلیت ارتجاع
visibility	قابلیت رویت
visibility	قابلیت دید
absorbability	قابلیت جذب
productivity	قابلیت تولید
usefulness	قابلیت استفاده
adaptability	قابلیت انطباق
absorbency	قابلیت جذب
intelligibility	قابلیت فهم
tactility	قابلیت لمس
swivelling feature	قابلیت نوسان
motor ability	قابلیت حرکت
moveability	قابلیت حرکت
survivability	قابلیت باززیستی
suability	قابلیت تعقیب
stretchability	قابلیت بسط
navigability	قابلیت کشتیرانی
stickability	قابلیت محافظت
stickability	قابلیت مقاومت
opposability	قابلیت تقابل
solubility	قابلیت انحلال
tensibility	قابلیت کشش
tensility	قابلیت کشش
interchangeability	قابلیت تبادل
interchangeability	قابلیت تعویض
interpretability	قابلیت تفسیر
interpretability	قابلیت توجیه
tenability	قابلیت نگهداری
tenability	قابلیت تصرف
machinability	قابلیت تراش
magnetic susceptibility	قابلیت مغناطیسی
malleability	قابلیت انعطاف
manageability	قابلیت اداره
maneuverability	قابلیت مانور
meltability	قابلیت گداختن
tempering quality	قابلیت بهبود
penetrability	قابلیت نفوذ
perceptibility	قابلیت درک
serviceability	قابلیت استفاده
punishability	قابلیت مجازات
serializability	قابلیت تسلسل
quench aging property	قابلیت بهسازی
readability	قابلیت خواندن
reflectance	قابلیت انعکاس
reliableness	قابلیت اعتماد
renewability	قابلیت تجدید
repeatability	قابلیت تکرار
reproducibility	قابلیت تکثیر
resectability	قابلیت برش
retractility	قابلیت انقباض
vendibility	قابلیت فروش
serviceability	قابلیت تعمیر
severability	قابلیت سواشدن
permeability	قابلیت تراوایی
pliability	قابلیت خمیدگی
portability	قابلیت ترابری
portability	قابلیت حمل
portability	قابلیت انتقال
potability	قابلیت حمل
practicableness	قابلیت عبور
predicability	قابلیت اسناد
pregnability	قابلیت تسخیر
presentability	قابلیت ارائه
severability	قابلیت تقسیم
preventability	قابلیت جلوگیری
salability	قابلیت فروش
convertibility	قابلیت تبدیل
usability	قابلیت استفاده
edibility	قابلیت خوردن
trustworthiness	قابلیت اعتماد
emissivity	قابلیت نشر
emissivity	قابلیت انتشار
trustiness	قابلیت اعتماد
erectility	قابلیت نعوظ
erodibility	قابلیت فرسایش
transportability	قابلیت حمل
exchangeability	قابلیت معاوضه
excitability	قابلیت تحریک
transmissibility	قابلیت انتقال
transmissibility	قابلیت فرستادن
divisibility	قابلیت تقسیم
distensibility	قابلیت انبساط
vibratility	: قابلیت ارتعاش
corruptibility	قابلیت فساد
versatility	قابلیت تغییر
veniality	قابلیت اغماض
culpability	قابلیت مجازات
dependability	قابلیت اعتماد
dependability	قابلیت اطمینان
destructibility	قابلیت انهدام
digestibility	قابلیت هضم
dis qualified	فاقد قابلیت
dissolubility	قابلیت انحلال
expandability	قابلیت انبساط
expandability	قابلیت توسعه
trafficability	قابلیت عبور
ground visibility	قابلیت دیدزمینی
habitability	قابلیت سکنی
habitableness	قابلیت سکونت
hardenability	قابلیت سختی
ignitability	قابلیت اشتعال
ignitability	قابلیت احتراق
ignitibility	قابلیت احتراق
imitability	قابلیت تقلید
imputability	قابلیت اسناد
inaptly	با عدم قابلیت
tolerability	قابلیت پذیرش
inflammability	قابلیت اشتعال
fusibility	قابلیت گداز
expansibility	قابلیت انبساط
trannlatability	قابلیت انقال
explosiveness	قابلیت انفجار
extensibility	قابلیت تمدید

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com