Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English
Persian
main deck
عرشه اصلی ناو
Search result with all words
deck house
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
main stage
عرشه اصلی
main yard
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
Other Matches
deck cargo
بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
decks
: عرشه
decked
: عرشه
deck
: عرشه
elevated d.
عرشه
deck
عرشه
decked
عرشه
shipboard
عرشه
decks
عرشه
baldachin
عرشه
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
topside
در عرشه در راس
flight deck
عرشه پرواز
on deck
روی عرشه
topside
روی عرشه
on the deck
در روی عرشه
topsides
در عرشه در راس
shipboard
عرشه ناو
well deck
عرشه بارگیری
weather deck
عرشه باز
under deck
زیر عرشه
deck load
فرفیت عرشه
decked
عرشه ناو
decked
عرشه کشتی
flight decks
عرشه پرواز
deck
عرشه کشتی
decks
عرشه کشتی
decks
عرشه ناو
deck
عرشه ناو
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
deck pads
پادری عرشه ناو
below
قسمت زیر عرشه
deck alert
اماده باش عرشه
deck cargo
بار روی عرشه
decks
عرشه دار کردن
roundhouse
عرشه فوقانی کشتی
scuttlebutt
بشکه اب عرشه کشتی
deckhand
کارگر عرشه کشتی
flight decks
عرشه ناو هواپیمابر
flight deck
عرشه ناو هواپیمابر
deck
عرشه دار کردن
gunwale
لبه عرشه ناو
decked
عرشه دار کردن
on the deck
روی عرشه ناو
officer of the deck
افسر نگهبان عرشه ناو
forecastle
قسمت جلو عرشه کشتی
hurricane deck
عرشه سبک فوقانی کشتی
the deck was a
عرشه کشتی را اب فراگرفته بود
foredeck
قسمت جلو عرشه کشتی
sun deck
عرشه افتاب گیر کشتی
board clamps
بست زنجیرهای عرشه ناو
deckhouse
اتاق روی عرشه کشتی
weather deck
عرشه بدون سقف کشتی
orlop deck
عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop
عرشه زیرین کشتی جنگی
free board
فاصله بین اب و عرشه کشتی
poop deck
عرشه کوچک فوقانی کشتی
topmast
دومین دکل کشتی از عرشه
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
guarding
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
deck alert
حالت اماده باش در روی عرشه
guards
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
under hatches
زیر عرشه دوراز نظر مرده
hatched
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hull down
از مسافتی که فقط عرشه کشتی پیداست
hatches
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatch
دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
holystone
سنگ شنی نرمی که با ان عرشه کشتی را میشویند
shroud
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
shrouded
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
hatch way
روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
boom vang
طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
heading select feature
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
razee
کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
breastwork
استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
turtleback
لاک پشت هر چیز برجسته بیضی شکل عرشه منحنی عقب یاجلوکشتی
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
shroud
طناب از دکل به عرشه برای کمک به دکل
shrouded
طناب از دکل به عرشه برای کمک به دکل
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
prow
کشتی عرشه کشتی
prows
کشتی عرشه کشتی
initial
اصلی
principal
اصلی
arch-
اصلی
arches
اصلی
main deck
پل اصلی
main door
در اصلی
ingrown
اصلی
principals
اصلی
trunks
خط اصلی
parent
اصلی
primitive
اصلی
initialed
اصلی
initialing
اصلی
firsthand
اصلی
main attack
تک اصلی
line link
خط اصلی
isogeny
هم اصلی
organic
اصلی
immanent
اصلی
initials
اصلی
initialling
اصلی
trunk
خط اصلی
functional
اصلی
elementary
اصلی
initialled
اصلی
arch
اصلی
primal
اصلی
aboriginal
اصلی
masters
اصلی
principle
اصلی
main
خط اصلی
primary
اصلی
texts
اصلی
text
اصلی
aboriginals
اصلی
main lines
خط اصلی
main line
خط اصلی
germinal
اصلی
main
<adj.>
اصلی
primarily
اصلی
mastered
اصلی
elementarily
اصلی
essential
اصلی
elemental
اصلی
fundamental
اصلی
head
اصلی
inherent
اصلی
fundametal
اصلی
essentials
اصلی
intrinsic
اصلی
seminal
اصلی
quintessential
اصلی
master
اصلی
first-hand
اصلی
primordial
اصلی
normative
اصلی
mainlining
خط اصلی
mainlines
اصلی
mainlines
خط اصلی
mainlined
اصلی
mainlined
خط اصلی
radicals
اصلی
mainline
خط اصلی
mainline
اصلی
cardinal
اصلی
mainlining
اصلی
rudimental
اصلی
radical
اصلی
basic
اصلی
original
اصلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com