English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
physalis عروسک پس پرده و گلهای همجنس ان
Other Matches
alkekengi عروسک پس پرده
l like like بازبا باز کند همجنس با همجنس پرواز
gregarious گلهای
swarming حرکت گلهای
gowan گلهای زرد و سفیدصحرایی
heterogamous دارای گلهای دوجوره
hibernaculum گلخانه گلهای زمستانی
membranaceous دارای غشاء پرده پرده غشایی
tubulose دارای گلهای کوچک لولهای
tubulous دارای گلهای کوچک لولهای
paniculate خوشهای دارای گلهای افشان
discifloral دارای گلهای صفحه مانند
homogamous دارای گلهای شبیه بهم ومتجانس
tubuliferous دارای گلهای لولهای وطبقی شکل
tubulifloral دارای گلهای لولهای وطبقی شکل
thistledown پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
homogamic دارای گلهای شبیه بهم ومتجانس
rosulate روی هم خوابیده دارای گلهای اویزان
fuji درخت گیلاسی که گلهای گلی رنگ ی دارد
basket hanger بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
toy عروسک
moppet عروسک
doll عروسک
dolls عروسک
toys عروسک
puppet عروسک
dolly عروسک
puppets عروسک
cognate همجنس
congeneric همجنس
dollies عروسک
homosexuals همجنس خواه
homogen جزء همجنس
homosexuals همجنس باز
homogeneously بطور همجنس
isophilic همجنس دوست
gayest همجنس خواه
homosexuality همجنس خواهی
rag dolls عروسک پارچه یی
rag doll عروسک پارچه یی
inversions همجنس خواهی
inversion همجنس خواهی
homoerotism همجنس خواهی
homosexual همجنس گرا
homosexual همجنس خواه
gays همجنس خواه
gay همجنس خواه
assimilative همجنس کننده
baby house عروسک خانه
biotype ژنوتیپ همجنس
gayer همجنس خواه
consubstantiate همجنس کردن
doll play عروسک بازی
dollish عروسک مانند
homosexuality همجنس گرایی
homosexual همجنس باز
homosexuals همجنس گرا
toylike عروسک وار
sapphism همجنس خواهی
rag baby عروسک کهنهای
puppetry عروسک بازی
uranism همجنس خواهی
butch همجنس باز
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
tribadism همجنس خواهی فاعلی
jumping jack عروسک خیمه شب بازی
fantoccini عروسک خیمه شب بازی
puppet عروسک خیمه شب بازی
playhouses اطاق عروسک بچه
tribade همجنس خواه فاعلی
puppets عروسک خیمه شب بازی
playhouse اطاق عروسک بچه
of a piece with each other ازسر هم همجنس یکدیگر
gimcrack قشنگ و بی مصرف عروسک
urning در همجنس خواهی مردان
sapphism همجنس خواهی زنان
overt homosexuality همجنس خواهی اشکار
latent homosexuality همجنس خواهی نهفته
golliwogs عروسک سیاه وعجیب و غریب
golliwog عروسک سیاه وعجیب و غریب
cannibal جانوری که همجنس خود را میخورد
homogen گروه چند چیز همجنس
gollywogs عروسک سیاه وعجیب و غریب
cannibals جانوری که همجنس خود را میخورد
faute de mieux همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
golliwogg عروسک سیاه وعجیت و غریب
scaramouch عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
scaramouche عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
marionette عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
marionettes عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
ventriloquist کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
to pull the wires سیمهای عروسک خیمه شب بازی رادردست داشتن
stylolite ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
ventriloquists کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
holophytic تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
ventriloquistic کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
tone and semitone پرده ونیم پرده
tringle چوب پرده میل پرده چوب دیرک
painting پرده
purdah پرده
smokescreen پرده
uninhibited بی پرده
paintings پرده
at the rear of the stage <adj.> <adv.> در پس پرده
curtains پرده
outspokenly بی پرده
hangings پرده
window shade پرده
tympanon پرده
tympan پرده
straightforwardly بی پرده
straight out بی پرده
door curtain پرده
door curtain پرده در
patagium پرده
fin footed پرده پا
free spoken بی پرده
plain spoken بی پرده
unreserved بی پرده
velum پرده
screen پرده
screened پرده
screening, screenings پرده
screens پرده
pecten پرده
franking بی پرده
franker بی پرده
pall پرده
vane پرده
franks بی پرده
blunting بی پرده
membrane پرده
bluntest بی پرده
franked بی پرده
frankest بی پرده
blunts بی پرده
veils پرده
palled پرده
bluntly بی پرده
vanes پرده
palling پرده
veil پرده
palls پرده
blunted بی پرده
blunt بی پرده
blinds پرده
backstage در پس پرده
pert بی پرده
straightest بی پرده
straighter بی پرده
diaphragm پرده
straight بی پرده
blinded پرده
diaphragms پرده
blind پرده
straightforward بی پرده
membranes پرده
mantle پرده
frank بی پرده
mantles پرده
blunter بی پرده
straightaway رک وبی پرده
the curtain falls پرده میافتد
eardrum پرده گوش
say it frankly بی پرده بگو
osmosis ازیک پرده
signal panel پرده مخابرات
silver screen پرده سینما
smoke screen پرده دود
veil nebula سحابی پرده
sun blind پرده پنجره
steel facing membrane پرده فولادی
fretted پرده دار
marking panel پرده مخابرات
maidenhead پرده بکارت
living picture پرده نقاشی
light screen پرده نور
lambrequin یا روی پرده
webbed پرده دار
it is wrapt in mystery در پرده است
hymenopteral or terous پرده بال
hymenoptera پرده بالان
tableau پرده نقاشی
tableaux پرده نقاشی
diaphragm میان پرده
marking panel پرده شناسایی
mediastinum میان پرده
eardrum پرده صماخ
round unvarnished tale سخن بی پرده
eardrums پرده گوش
eardrums پرده صماخ
quater tone یک چهارم پرده
roundly بی پرده اشکار
he has a loose tongue پرده در است
pellicular پرده دار
endoderm پرده درونی
palmated پرده دار
panel code کد پرده مخابرات
diaphragms میان پرده
to draw the c. forth پرده کشیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com