English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
endearing عزیز کننده
Other Matches
darling عزیز
deary عزیز
luv عزیز
dear عزیز
my precious عزیز من
minikin عزیز
dears عزیز
chary عزیز
dearer عزیز
darlings عزیز
dearest عزیز
lief عزیز
dear sir اقای عزیز
endeared عزیز کردن
endearment عزیز کردن
dearly بطور عزیز
the apple of one's eye <idiom> عزیز دردانه
endear عزیز کردن
endearments عزیز کردن
moppet بچه عزیز
endears عزیز کردن
nuzzling غنودن عزیز داشتن
petted دست اموز عزیز
pets دست اموز عزیز
nuzzle غنودن عزیز داشتن
nuzzled غنودن عزیز داشتن
nuzzles غنودن عزیز داشتن
pet دست اموز عزیز
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
My darling (sweatheart, dear ,pet). جانم ( عزیزم ؟عزیز جان )
turtledoves عزیز محبت نشان دادن
turtledove عزیز محبت نشان دادن
embosom بغل کردن عزیز داشتن
wear out one's welcome <idiom> مهمان دو روزه عزیز است
To hold someone dear . کسی را عزیز داشتن ( شمردن )
He is his mothers pet ( darling) . عزیز دور اونه مادرش است
I f you wish to become dear, either die or keep al. <proverb> مى خواهى عزیز شوى یا دور شو یا گور شو.
He lost everything that was dear to him. آنچه برایش عزیز بود از دست داد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
rule the roost <idiom> عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
ear-splitting کر کننده
swooner غش کننده
solvents اب کننده
commulator یک سو کننده
whisperer پچ پچ کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
hopper لی لی کننده
mumbler من من کننده
jaberer پچ پچ کننده
mauler له کننده
doers کننده
sensor حس کننده
percutient دق کننده
fillet پر کننده
filleted پر کننده
mitigatory کم کننده
filleting پر کننده
fillets پر کننده
catterer پچ پچ کننده
mitigative کم کننده
doer کننده
solvent اب کننده
benders خم کننده
bender خم کننده
thinner کم کننده
surfy کف کننده
solver حل کننده
filler پر کننده
crusher له کننده
fillers پر کننده
spurner رد کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
fluxing oil اب کننده
deletive حک کننده
crepitant خش خش کننده
skittish رم کننده
syncopator غش کننده
noncommittal رد کننده
attacking تک کننده
rebutter رد کننده
refuser رد کننده
refutative رد کننده
refutatory رد کننده
renunciant کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com