English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
English Persian
xenoglossophilia عشق به زبانهای بیگانه
Search result with all words
xenoglossophobia هراس از زبانهای بیگانه
Other Matches
foreignism رسم بیگانه بیگانه پرستی
Bantu زبانهای بانتو
tone language زبانهای اهنگی
modern languages زبانهای امروزی
The living languages of the world. زبانهای زند ؟ دنیا
modern languages زبانهای این عصر
string processing languages زبانهای پردازش رشته
robot control languages زبانهای کنترل روبوت
list processing langauge زبانهای پردازش لیست
low level languages زبانهای سطح پایین
enarthrosis مفصل کام و زبانهای
indo aryan به زبانهای اریایی و هندوستان
turkic زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
turki زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
lingua franca زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua francas زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
To have a flair for languages. ذوق فرا گیری زبانهای خارجی را داشتن
Bantu عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
glottochronology مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
database مجموعه زبانهایی که مثل زبانهای شرح داده
databases مجموعه زبانهایی که مثل زبانهای شرح داده
vdl زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
There are many difference between Persian and English . بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
codasyl مشاوره در مورد زبانهای سیستمهای اطلاعات Language DataSystems On Conferenceکنفرانس سیستم زبان داده ها
strange بیگانه
barbarous بیگانه
abroad بیگانه
outsiders بیگانه
stranger بیگانه
outsider بیگانه
foreigner بیگانه
foreigners بیگانه
peregrine بیگانه
alien بیگانه
peregrin or rine بیگانه
oversea بیگانه
aliens بیگانه
exotic بیگانه
barbarians بیگانه
foreign بیگانه
xenophobe بیگانه
strangest بیگانه
barbarian بیگانه
only بس بیگانه
loanword واژه بیگانه
foreign subjects اتباع بیگانه
xenoplastic همزیست با بیگانه
holozoic بیگانه خوار
foreignism اصطلاح بیگانه
foreignlegion هنگ بیگانه
xenophile بیگانه پرست
xenocentrism بیگانه محوری
xenophile بیگانه دوست
xenophilism بیگانه پرستی
xenophilous بیگانه پرست
phagocytosis بیگانه خواری
xenophobe دشمن بیگانه
xenophobe بیگانه ترس
foreing currency پول بیگانه
estrangement بیگانه کردن
xenophobia بیگانه هراسی
xenophobia بیگانه ترسی
stranger بیگانه کردن
abroad ممالک بیگانه
estrangements بیگانه کردن
outlandish بیگانه وار
overseas کشورهای بیگانه
generations مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generation مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
overseas agent نماینده درکشور بیگانه
phagocyte سلول بیگانه خوار
currencies ارز پول بیگانه
currency ارز پول بیگانه
strangers بطور غریب یا بیگانه
strangely بطور غریب یا بیگانه
publicans بیگانه صاحب میخانه
non-resident alien [NRA] بیگانه غیر مقیم
publican بیگانه صاحب میخانه
macrophage یاخته بیگانه خواردرشت
estrange بیگانه کردن دورکردن
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
he is no linguist زبان بیگانه نمیداند
barbarize بیگانه یا وحشی شدن
foreignize بیگانه کردن یاشدن
american national standards institute سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
ansi سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
fifth generation computers مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
exotic گونه بیگانه [گیاه شناسی]
indent سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting سفارش خرید از کشور بیگانه
indents سفارش خرید از کشور بیگانه
gringo بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
invasive exotic گونه بیگانه [گیاه شناسی]
neophyte گونه بیگانه [گیاه شناسی]
invasive species گونه بیگانه [گیاه شناسی]
alien species گونه بیگانه [گیاه شناسی]
phagotroph ریزه پرواره بیگانه خوار
the a.of boreign words اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
gringos بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
foreignize حالت بیگانه دادن یایافتن
phagocytize در اثر بیگانه خواری تحلیل رفتن
disunite باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunited باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
tramontane واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
disuniting باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
barbarize با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
disunites باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
Borland شرکت نرم افزاری که زبانهای برنامه نویسی زیادی را توسعه داده است و نیز سیتمهای پایگاه داده ها و برنامههای صفحه گسترده
alienability قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
enclaves ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
enclave ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
exclave ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
to purify the person language زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
adoption اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
renumber خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
short haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
enclave ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
short-haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
enclaves ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
ablegate مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
haulage پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
foreign attachment توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
averted بیزار کردن بیگانه کردن
avert بیزار کردن بیگانه کردن
alienate بیگانه کردن منحرف کردن
averting بیزار کردن بیگانه کردن
averts بیزار کردن بیگانه کردن
xenophile بیگانه پرست اجنبی پرست
alienating بیگانه کردن منحرف کردن
alienates بیگانه کردن منحرف کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com