English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (4 milliseconds)
English Persian
crutch عصای زیربغل
crutches عصای زیربغل
Other Matches
armhole زیربغل
armholes زیربغل
armpits چاله زیربغل
armpit چاله زیربغل
to inflate any one with pride هندوانه زیربغل گذاشتن
crutches باچوب زیربغل راه رفتن
crutch باچوب زیربغل راه رفتن
sheep hook عصای
the rod of moses عصای موسی
scepter عصای سلطنتی
divining rod عصای اب یاب
pigstick عصای دکل
the staff of old age عصای پیری
tip staff عصای سر فلزی
tipstaff عصای سرفلزی
caduceus عصای چاووش
bourdon عصای زوار
crook عصای سرکج
batons عصای افسران
crooking عصای سرکج
baton عصای افسران
sceptres عصای سلطنتی
crooks عصای سرکج
sceptre عصای سلطنتی
bamboo عصای خیزران
scepters عصای سلطنتی
bamboos عصای خیزران
alpenstock عصای قدیمی کوهنوردی
staddle عصای زیر بغل
sceptered دارای عصای سلطنتی
crosier عصای اسقفی یاکشیشی
crozier عصای اسقفی یاکشیشی
tridentate نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
stilt چوب پا عصای زیر بغل
stilts چوب پا عصای زیر بغل
malacca cane عصای چوب خیز ران
trident نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
caduceus [عصای بلند بالدار با دو مار بزرگ در اطرافش]
divining rod میله یا عصای مخصوص کشف اب ومواد معدنی درزمین
swagger cane عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
electronic قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com