Dictiornary-Farsi | عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
banderillero	عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه


Other Matches

grains	نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
auxiliary storage	حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary operation	عملیات کمکی عملکرد کمکی
When the water rise above ones head ,one fathom is. <proverb>	آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
pole	نیزه پرش با نیزه
poles	نیزه پرش با نیزه
auxiliary machinery	دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
deathlon	مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
spears	نیزه
shaft	نیزه
shafts	نیزه
darting	نیزه
lancing	نیزه
pic	نیزه
harpoons	نیزه
spearing	نیزه
speared	نیزه
spear	نیزه
lances	نیزه
lanced	نیزه
lance	نیزه
darted	نیزه
dart	نیزه
harpoon	نیزه
butt shaft	نیزه
javelin	نیزه
halbert	نیزه
halberd	نیزه
lancer	نیزه زن
gavelock	نیزه
spearheads	نوک نیزه
spearheading	نوک نیزه
jaculator	نیزه دار
jaculator	نیزه انداز
spearheaded	نوک نیزه
spearhead	نوک نیزه
pole vaults	پرش با نیزه
demilance	نیم نیزه
gad	نیزه سنان
spearfisher	ماهیگیر با نیزه
spear fisherman	ماهیگیر با نیزه
pole vaulter	پرنده با نیزه
sea needle	نیزه ماهی
needle fish	نیزه ماهی
gar	نیزه ماهی
green bone	نیزه ماهی
spearer	نیزه دار
sarissa	نیزه مقدونی
spears	نیزه دار
lancer	نیزه دار
pole vaulting	پرش با نیزه
lancethrust	زخم نیزه
pole vault	پرش با نیزه
marlin	نیزه ماهی
marlinespike	نیزه ماهی
pikestaff	چوب نیزه
lancelet	نیزه ماهی
spearing	نیزه دار
pike	نیزه زدن
javelin throw	پرتاب نیزه
quarter staff	نیزه چوبی
throwing the javelin	پرتاب نیزه
javelin thrower	پرتابگر نیزه
spear	نیزه دار
fix bayonets	به نیزه فنگ نیزه فنگ
speared	نیزه دار
javelineer	نیزه دار
marlinspike	نیزه ماهی
sword bayonet	سر نیزه دم دار
spiculum	نوک نیزه
barracudas	نیزه ماهی
spiculum	نیزه کوچک
lances	ضربت نیزه
lanced	ضربت نیزه
spontoon	نیزه کوتاه
barracuda	نیزه ماهی
vaulter	پرنده با نیزه
vault	پرش با نیزه
styliform	نیزه مانند
vaults	پرش با نیزه
styloid	شبیه نیزه
spearman	نیزه انداز
jobs	سوخمه سر نیزه
lancing	ضربت نیزه
spearman	نیزه دار
gaff	نیزه چنگک
job	سوخمه سر نیزه
lance	ضربت نیزه
subsidiary	کمکی
secondary	کمکی
supplementary	کمکی
subsidiaries	کمکی
auxiliaries	کمکی
ancillary	کمکی
auxiliary	کمکی
lancer	تشر زن نیزه انداز
lanceolate	نیزه مانند نیزهای
uhlan	سوار نیزه دار
ox goad	نیزه گاو رانی
pikestaff	دسته چوبی نیزه
pkeman	سرباز نیزه دار
jousts	نیزه بازی سواره
throwing circle	دایره پرتاب نیزه
piker	سرباز نیزه دار
spearfishing	ماهیگیری با پرتاب نیزه
javelin	زوبین پرتاب نیزه
javelin	نیزه دستی سبک
jousting	نیزه بازی سواره
jousted	نیزه بازی سواره
fix bayonets	نیزه فنگ کردن
joust	نیزه بازی سواره
spearfish	ماهیگیری با پرتاب نیزه
auxiliary memory	حافظ کمکی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
auxiliary forces	قوای کمکی
auxiliary rotor	رتور کمکی
auxiliaries	امدادی کمکی
auxiliary forces	نیروی کمکی
auxiliary operation	عمل کمکی
auxiliary landing field	فرودگاه کمکی
auxiliary operatich	عمل کمکی
auxiliary memory	حافظه کمکی
auxiliary storage	انبار کمکی
booster pump	پمپ کمکی
booster magneto	دینام کمکی
boostes transformer	ترانسفورماتور کمکی
communicating pole	قطب کمکی
commutating pole	قطب کمکی
interpoles	قطبهای کمکی
back up frequency	فرکانس کمکی
auxiliary view	نمای کمکی
auxiliary target	نقطه کمکی
auxiliary target	هدف کمکی
coprocessor	پردازنده کمکی
interpole	قطب کمکی
intermediate grid	شبکه کمکی
by pass valve	شیر کمکی
boostes pump	پمپ کمکی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
slack variable	متغیر کمکی
operating supplies	مواد کمکی
auxiliary storage	انباره کمکی
sabot	خرج کمکی
user interface	میانجی کمکی
utilitu program	برنامه کمکی
relieving arch	طاق کمکی
prony motor	موتور کمکی
auxiliary	امدادی کمکی
relieving tackle	تاکل کمکی
remedial measure	اندازه کمکی
accommodator	کارگر کمکی
artificial aids	وسایل کمکی
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
auxiliary electrode	الکترود کمکی
auxiliary ego	خود کمکی
auxiliary charger	شارژکننده کمکی
auxiliary base line	باز کمکی
accessory	لوازم کمکی
reserve accumulator	انباره کمکی
dummy antenna	انتن کمکی
artificial antenna	انتن کمکی
split pole motor	موتور کمکی
jousts	نیزه بازی از روی زین
styliferous	ستون دار نیزه مانند
foin	فرو بردن شمشیر یا نیزه
power head	نوک نیزه تیراندازی به ماهی
trident	نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
spear gun	وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
joust	نیزه بازی از روی زین
jousted	نیزه بازی از روی زین
jousting	نیزه بازی از روی زین
tridentate	نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
sabot	خرج موشکی کمکی
interpole motor	موتور با قطب کمکی
igniter pad	کیسه خرج کمکی
mace utilities	برنامه کمکی میس
navigational grid	شبکه کمکی ناوبری
norton utilities	برنامههای کمکی نورتن
visual aids	ابزارهای کمکی دیداری
kedge anchor	لنگر کمکی ناو
pitman	عضو گروه کمکی
undelete utility	برنامه کمکی احیاء
layshaft	محور دندانه کمکی
I can't help it. <idiom>	من نمیتونم کمکی کنم.
lee helm	سکان کمکی ناو
auxiliary control surfaces	سطوح فرامین کمکی
dozzle	مخزن کمکی تغذیه
downloading utility	برنامه کمکی استقرار
astrocyteo	نوعی یاخته کمکی
aid	کمک وسایل کمکی
auxiliary flight surfaces	سطوح پرواز کمکی
commutating pole converter	تبدیل گر قطب کمکی
guiding	عضلات کمکی مجاور
accessory cells	یاخته های کمکی
auxiliary power unit	واحد قدرت کمکی
afforce	نیروی کمکی فرستادن به
backup utility	برنامه کمکی پشتیبان
back end processor	پردازنده کمکی تک منظوره
table utility	برنامه کمکی جدولی
willed	فعل کمکی "خواهم "