Dictiornary-Farsi | عضو دفاع نزدیک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
cover point	عضو دفاع نزدیک


Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
find touch	بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
inside	ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides	ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
close	نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer	نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes	نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest	نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
point bland	بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore	نزدیک کرانه نزدیک ساحل
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense	دفاع وزارت دفاع
approached	نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach	نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches	نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
mid wicket	توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
approach lane	مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold	تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
answers	دفاع
vindication	دفاع
advocation	دفاع
defending	دفاع
pleading	دفاع
one man block	تک دفاع
defends	دفاع
defenses	دفاع
defence	دفاع
munition	دفاع
advocacy	دفاع
defended	دفاع
defend	دفاع
czech defence	دفاع چک
defense	دفاع
tae	دفاع با پا
parry	دفاع
parrying	دفاع
blocked	دفاع
answer	دفاع
block	دفاع
answered	دفاع
answering	دفاع
blocks	دفاع
parries	دفاع
uncovered	بی دفاع
fencing	دفاع
apologias	دفاع
parried	دفاع
apologia	دفاع
catenaccio	دفاع بتونی
defensible	دفاع کردنی
fend	دفاع کردن
fencible	قابل دفاع
buckler	دفاع کردن
fullback	دفاع پوششی
benoni defence	دفاع بنونی
defensible	دفاع پذیر
backfield	دفاع نفوذی
defensible	قابل دفاع
ball hawking	دفاع خوب
classical variation	دفاع ارتدوکس
defense in place	دفاع در محل
defensive board	دفاع سبد
deliberate defense	دفاع بافرصت
defense in depth	دفاع در عمق
department of defense	وزارت دفاع
deraign	دفاع کردن
dory defence	دفاع دوری
d. armour	اسلحه دفاع
double guard	دفاع با دو دست
dutch attack	دفاع برد
composite defense	دفاع مرکب
ego defence	دفاع خود
extended defense	دفاع گسترده
closed variation	دفاع تاراش
damiano's defence	دفاع دامیانو
asserted	دفاع کردن از
open	بی دفاع واریز نش
open	خط بازبی دفاع
pleaded	دفاع کردن
pleads	دفاع کردن
dog	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
dogs	دفاع بسته
assert	دفاع کردن از
defendant	دفاع کننده
opened	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
asserting	دفاع کردن از
asserts	دفاع کردن از
advocating	دفاع کردن
advocates	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
advocate	دفاع کردن
plead	دفاع کردن
opens	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
stand	دفاع مداوم
coverage	دفاع پوششی
defend	دفاع کردن از
daylight	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrate	نفوذ در دفاع
achi komi	دفاع فشاری
active defense	دفاع عامل
age ake	دفاع بالارونده
alekhine's defence	دفاع الخین
defend	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
defendants	دفاع کننده
indefensible	غیرقابل دفاع
defensive	منطقه دفاع
untenable	غیرقابل دفاع
defends	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
self-defence	دفاع از خود
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
secretary of defence	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defense	وزیر دفاع
self defence	دفاع مشروع
self protection	دفاع از نفس
semi circular parry	دفاع نیمدایره
sham plea	دفاع پوچ
simple parry	دفاع ساده
soto uke	دفاع از خارج
special plea	دفاع خاص
say a good word for	دفاع کردن
opening	شکافتن دفاع
polish defence	دفاع لهستانی
position defense	دفاع موضعی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
propugn	دفاع کردن از
replication	رونوشت دفاع
zones	دفاع منطقهای
zone	دفاع منطقهای
right of self defence	حق دفاع مشروع
right of self preservation	حق دفاع از خود
robatsch defence	دفاع روباتش
russian defence	دفاع روسی
openings	شکافتن دفاع
summetrical defence	دفاع متقارن
tenability	دفاع پذیری
three man block	دفاع سه نفره
the right of self-defence	حق دفاع از خود
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
to make a d.	دفاع کردن
to stick up for	دفاع کردن از
two knights' defence	دفاع دو اسب
two man block	دفاع دونفره
uchi uke	دفاع از داخل
vindicative	دفاع کننده
ward off	دفاع کردن
war department	وزارت دفاع
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence	دفاع پیرک
zone defence	دفاع منطقهای
to defend [from]	دفاع کردن [از]
makki	دفاع کردن
internal defense	دفاع داخلی
janisch defence	دفاع یانیش
national defense	دفاع ملی
national defence	دفاع ملی
janisch defence	دفاع شلیمان
nagashi uke	دفاع پرسی
juji uke	دفاع ضربدری
morote uke	دفاع با دست
kake uke	دفاع قلابی
morote uke	دفاع دوتایی
kwon	دفاع با دست
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
meran defence	دفاع مران
legitimate defence	دفاع مشروع
offensive block	دفاع تهاجمی
indefensibility	دفاع ناپذیری
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
implead	دفاع کردن
sham plea	دفاع ناموجه
pierce the block	شکافتن دفاع
hasty defense	دفاع تعجیلی
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
plea of accused	دفاع متهم
in self defence	برای دفاع
parry of debate	دفاع درمنافره
pirc defence	دفاع پیرک
geitja makki	دفاع دوبله بحالت
speak out <idiom>	دفاع کردن از چیزی
hold one's own (in an argument) <idiom>	دفاع از موقعیت خود
kake uke	دفاع قلاب وار