Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
adenoid
عظم لوزهء حلقی گرفتگی بینی
Other Matches
rhiopharyngeal
بینی حلقی
pharyngal
حلقی
faucal
حلقی
guttural
حلقی
pharyngeal
حلقی
aspirate
حلقی
aspirates
حلقی
aspirating
حلقی
faucial
حلقی
glossopharyngeal
زبانی حلقی
aspirant
حروف حلقی
oesophageal
گلویی حلقی
aspirants
حروف حلقی
glossopharyngeal nerve
عصب زبانی- حلقی
nervus glossopharyngeus
عصب زبانی- حلقی
labiovelar
حرف حلقی وشفوی
barylalia
گفتار بیخ حلقی
snub-nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
aspirating
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirate
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirates
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
septum
حفرههای بینی پره بینی
eclipses
گرفتگی
blocking up
گرفتگی
spasms
گرفتگی
fouling
گرفتگی
decongestant
گرفتگی بر
decongestants
گرفتگی بر
unstuck
بی گرفتگی
congestion
گرفتگی
spasm
گرفتگی
melancholia
گرفتگی
mistiness
مه گرفتگی
mud filling
گل گرفتگی
sultriness
گرفتگی
mud silting
گل گرفتگی
addicts
: خو گرفتگی
inurement
خو گرفتگی
eclipsed
گرفتگی
eclipsing
گرفتگی
crick
گرفتگی
eclipse
گرفتگی
haziness
مه گرفتگی
stasis
گرفتگی
addict
خو گرفتگی
mugginess
گرفتگی
birth mark
ماه گرفتگی
roup
گرفتگی صدا
sand filling
ماسه گرفتگی
sea sickness
دریا گرفتگی
graphospasm
گرفتگی دست
silting up
لای گرفتگی
grubbiness
گرم گرفتگی
aggradation
شن گرفتگی برنهاد
incurrence
تعلق گرفتگی
cramps
گرفتگی عضله
mountain sickness
کوه گرفتگی
morphiomania
خو گرفتگی به مرفین
cramp
گرفتگی عضله
lunar eclipse
ماه گرفتگی
dust laden
خاک گرفتگی
mant
زبان گرفتگی
eclipse of the sun
خورشید گرفتگی
cramps
گرفتگی عضلانی
cramp
گرفتگی عضلانی
fouling
لای گرفتگی
eclipse of sun
افتاب گرفتگی
myoclonus
گرفتگی عضلانی
writer's cramp
دست گرفتگی
fouling
جرم گرفتگی
coprostasis
شکم گرفتگی
inundation
سیل اب گرفتگی
vaginismus
گرفتگی عضلات مهبل
vaginism
گرفتگی عضلات مهبل
hoarseness
گرفتگی صدا یا سینه
aggradation
فراسازی ماسه گرفتگی
charleyhorse
[American]
[colloquial]
گرفتگی ساق پا
[پزشکی]
archer's paralysis
گرفتگی عضله کمانگیر
charley horse
[American]
[colloquial]
گرفتگی ساق پا
[پزشکی]
eclipse of the moon
ماه گرفتگی انخساف
charley horse
[American]
[colloquial]
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
systremma
[leg cramps]
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
cramp in the leg
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
cramp in the calf
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
charleyhorse
[American]
[colloquial]
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
contretemps
بدشانسی گرفتگی حالت
cramp in the calf
گرفتگی ساق پا
[پزشکی]
opiumism
خو گرفتگی بکشیدن افیون
cramp in the leg
گرفتگی ساق پا
[پزشکی]
systremma
[leg cramps]
گرفتگی ساق پا
[پزشکی]
obstruction
جلو گیری گرفتگی
obstructions
جلو گیری گرفتگی
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
birthmark
علامت ماه گرفتگی بر بدن
birthmarks
علامت ماه گرفتگی بر بدن
clogging
گرفتگی
[سوراخ یا لوله و غیره ]
iodism
خو گرفتگی زیاد در بکار بردن ید
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
foghorn
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
foghorns
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
charley horse
[American]
[colloquial]
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
cramp in the calf
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
cramp in the leg
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
systremma
[leg cramps]
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
scaliness
پوشیدگی از پولک یا فلس جرم گرفتگی
charleyhorse
[American]
[colloquial]
گرفتگی عضله پشت ساق پا
[پزشکی]
charley horse
کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
cramps
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramp
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
charly horse
کشیدگی یا گرفتگی عضله ران کشتی گیر
anaglyph
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
anticipated stock losses
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecast
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
fog dog
روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
blocking
گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
predicting interval
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
hand reading
کف بینی
snoot
بینی
night bilndness
شب بینی
neb
بینی
palmistry
کف بینی
rhinologist
بینی
rheum
اب بینی
noses
بینی
cross eye
دو بینی
cross eye
کج بینی
nasally
از بینی
chiromancy
کف بینی
graphology
خط بینی
double vision
دو بینی
the handle of the face
بینی
mucus of the nose
اب بینی
nose
بینی
snivelling
اب بینی
nozzle
بینی
pecker
بینی
snivel
اب بینی
sniveling
اب بینی
snivelled
اب بینی
snot
اب بینی
snivels
اب بینی
sniveled
اب بینی
nozzles
بینی
otoscopy
گوش بینی
ornithoscopy
مرغ بینی
night bilndness
روز بینی
prognostication
پیش بینی
prognostications
پیش بینی
nearsightedness
نزدیک بینی
nasute
گنده بینی
nasiform
بینی شکل
nasion
بیخ بینی
nasitis
اماس بینی
biopsy
زنده بینی
nostril
سوراخ بینی
nasolabial
وابسته به لب و بینی
nasology
مبحث بینی
nostrils
سوراخ بینی
nasoscope
بینی بین
precaution
پیش بینی
precautions
پیش بینی
astrology
طالع بینی
second sight
دور بینی
augury
پیش بینی
auguries
پیش بینی
bridge
برامدگی بینی
nasal
مربوط به بینی
nasal
وابسته به بینی
pregiurement
پیش بینی
myopia
نزدیک بینی
megalomania
خودبزرگ بینی
stricture
باریک بینی
strictures
باریک بینی
outsight
فاهر بینی
astrology
اختر بینی
abdominos'copy
شکم بینی
ozena
قرحه بینی
perdict
پیش بینی
perspicuity
روشن بینی
perspicuity
تیز بینی
platyrrhine
پهن بینی
nassal
وابسته به بینی
polyopia
چند بینی
second sight
روشن بینی
outsight
برون بینی
fastidiousness
باریک بینی
inferiority complex
خود کم بینی
inferiority complexes
خود کم بینی
false pride
خود بینی
insolence
خود بینی
subtleties
باریک بینی
isomorphism
هم ریخت بینی
keenness of sight
تیز بینی
subtlety
باریک بینی
laryngoscopy
حنجره بینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com