English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
full-back عقب ترین بازی کن
full-backs عقب ترین بازی کن
Search result with all words
fullback جای عقب ترین بازی کن
Other Matches
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost پایین ترین زیر ترین
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
backmost پس ترین
hindmost عقب ترین
middlemost میان ترین
arrant بدنام ترین
drier : خشک ترین
downmost پایین ترین
foremost پیش ترین
backmost عقب ترین
nethermost پست ترین
lowest پایین ترین
proto مهم ترین
rightmost راست ترین
first and foremost <adv.> پیش ترین
most important <adj.> مهم ترین
bottommost پایین ترین
best عظیم ترین
furthest پیشرفته ترین
lower most پایین ترین
driest خشک ترین
rearmost عقب ترین
least significant کم اهمیت ترین
aftmost عقب ترین
undermost زیر ترین
lattermost پست ترین
undermost پایین ترین
lowermost پایین ترین
westernmost غربی ترین
eldest مسن ترین
meritorious شایسته ترین
leftmost سمت چپ ترین
topmost اعلی ترین
most significant پراهمیت ترین
more like;most like شبیه ترین
midmost میان ترین
lattermost عقب ترین
tick سخت ترین مرحله
ticks سخت ترین مرحله
tenth rate از پایین ترین جنس
tenth rate پایین ترین درجه
bottom price پائین ترین قیمت
top flight اعلی ترین مرتبه
least significant digit کم اهمیت ترین رقم
lsb کم اهمیت ترین بیت
easternmost شرقی ترین نقطه
neap tide پائین ترین جزر و مد
neap خفیف ترین جزر و مد
most significant digit با اهمیت ترین رقم
heartstring عمیق ترین احساسات دل
most significant bit با اهمیت ترین بیت
eastermost شرقی ترین نقطه
royal road اسان ترین راه
next نزدیک ترین پس ازان
most significant bit با ارزش ترین بیت
innermost داخلی ترین دراعماق
aftermost عقب ترین واپسین
ticked سخت ترین مرحله
best شایسته ترین پیشترین
most significant digit با ارزش ترین رقم
least significant bit کم اهمیت ترین بیت
Put your warmest clothes on . گرم ترین لباسهایت را تن کرد
lower high water پایین ترین پیشرفت اب دریا
exosphere خارجی ترین لایه اتمسفر
admirals عالی ترین افسرنیروی دریایی
main battle tank قوی ترین تانک رزمی
admiral عالی ترین افسرنیروی دریایی
curtal step پایین ترین پله پلگان
curtail step پایین ترین پله پلگان
sternmost عقب ترین قسمت کشتی
last پایین ترین درجه یا مقام
lasts پایین ترین درجه یا مقام
troposphere پایین ترین بخش اتمسفر
thermosphere خارجی ترین لایه اتمسفر
combat resolution پایین ترین رده رزمی
lasted پایین ترین درجه یا مقام
primitive data type ساده ترین شکل داده
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
upmost عالی ترین بالاترین درجه
This is the easisrt way. این آسان ترین راه است
supremum کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
smallest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
lowest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
heart strings عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
last but not least <idiom> آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
skirting armor ضخیم ترین قسمت زره تانک
next of kin نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
lower low water پایین ترین پست رفت اب دریا
subcutis عمیق ترین قسمت زیر پوست
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
lowest common multiple [LCM] کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
least developed countries پائین ترین کشورهای در حال توسعه
master pick پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master tooth پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
least upper bound [lub, LUB] کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
bottoms با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bottom با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
msd با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
water collecting sump پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
msb با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
rock-bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
greatest common divisor [gcd] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
aftermost نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
greatest common factor [GCF] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
highest common factor [HCF] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
white wool [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
greatest common divisor بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
best-sellers پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
rock bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
endodermis داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
best-seller پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
best seller پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
intima درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
Milco میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
The box office star of 1980. پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
dynamic ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
physical پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
dynamically ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
ahmad اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
master مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
mastered مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
masters مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodesic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
bilge پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
garboard پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
high fidelity ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
geodetical کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodeticline کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
weakest maintained ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
hyperfocal distance نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
optimum سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
circular carpet قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
silicon valley محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
minimum سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
Pentium Pro قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
The darkest hour is that before the down. <proverb> تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
proletary عضو پست ترین گروه مردم مزدور پست
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
madder گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
zara design نقش محرمات [قدیمی ترین نقش شناخته شده فرش بصورت ساده و نوارهای موازی در طول فرش بافته می شود.]
Fustat rug فرش فسطاط [فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
salor سالور [از قدیمی ترین ایل های ترکمن که به قرن چهارم هجری شمسی باز می گردند. عده ای هم در افغانستان زندگی می کنند. نگاره خاص فرش های آنها گل های هشت ضلعی است.]
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
basic بازی
clearance بازی
patulousness بازی
fun بازی
grey hound سگ بازی
partie بازی
slackness بازی
playing بازی
action بازی
home بازی
watermanship اب بازی
dibasic دو بازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com