Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 288 (43 milliseconds)
English
Persian
reject
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
Search result with all words
meet
تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
meets
تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
hit
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
quail
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
threat
دشمن تهدید کردن
threats
دشمن تهدید کردن
blocking
سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
early warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early-warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
enemies
دشمن کردن
enemy
دشمن کردن
distract
گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
distracts
گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
snipe
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniped
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipes
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniping
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
neutralised
خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralised
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralises
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising
خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralising
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralize
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralizes
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralizing
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
betray
تسلیم دشمن کردن
betrayed
تسلیم دشمن کردن
betraying
تسلیم دشمن کردن
betrays
تسلیم دشمن کردن
antagonised
دشمن کردن
antagonises
دشمن کردن
antagonising
دشمن کردن
antagonize
دشمن کردن
antagonized
دشمن کردن
antagonizes
دشمن کردن
antagonizing
دشمن کردن
harass
ایذا کردن دشمن
harass
ناراحت کردن دشمن
harasses
ایذا کردن دشمن
harasses
ناراحت کردن دشمن
mopping up
پاک کردن منطقه ازوجود بقایای دشمن
evade
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evading
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
squawking
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
infiltrate
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrating
در خطوط دشمن نفوذ کردن
espionage
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
barrier forces
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
betrayment
تسلیم به دشمن کردن
confusion agent
عامل گیج کردن دشمن
crossing the t
قطع کردن راه ستون دشمن
direct pressure
تعاقب کردن مستقیم دشمن
encirclement
احاطه دشمن احاطه کردن
exfiltration
خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
follow up
رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
gain ground
خاک دشمن راتصرف کردن تجاوز و تعدی کردن
letter of marque
پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
mine watching
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
out flank
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
radio direction finding
پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
search and clear
جستجو و پاک کردن دشمن
shock action
غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
to pierce the enemy's line
دشمن رخنه کردن
to roll up the enemy line
بخط دشمن کردن
to sweep the seas
همه جای دریاراعبورکردن دریاهارا ازوجود دشمن پاک کردن
to triumph over the enemy
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
Other Matches
galls
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
gall
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio deception
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio countermeasures
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
enemy alien
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
close with
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close-up
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
penetration
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
close in security
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
identification friendly or foe
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
hostile track
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganising
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
end on
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
repelling
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogey
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
abhorrer
دشمن
hostile
دشمن
foe
دشمن
adversary
دشمن
adversaries
دشمن
enemy
دشمن
enemies
دشمن
at d.
دشمن
adversarial
دشمن
foes
دشمن
xenophobe
دشمن
foeman
دشمن
potential enemy
دشمن اصلی
potential enemy
دشمن حتمی
contains
احاطه دشمن
xenophobe
دشمن بیگانه
feudist
متحد دشمن
engagements
درگیری با دشمن
contained
احاطه دشمن
contain
احاطه دشمن
antichrst
دشمن مسیح
enemy state
حکومت دشمن
front
سمت دشمن
enemy state
دولت دشمن
merged
دشمن فاهر شد
antagonists
رقیب دشمن
antagonist
رقیب دشمن
archenemy
دشمن بزرگ
fronting
سمت دشمن
arch enemy
دشمن بزرگ
engagement
درگیری با دشمن
hateable
دشمن داشتنی
the enemy
نیروی دشمن
evade
گریز از دشمن
wanes
جنگ دشمن
waned
جنگ دشمن
wane
جنگ دشمن
unfriendly
دشمن ناشناس
nemesis
دشمن بزرگ
hostile battery
اتشبار دشمن
alien enemy
دشمن خارجی
enemy forces
نیروهای دشمن
evaded
گریز از دشمن
man hater
دشمن ادم
the enemy
کشتی دشمن
evades
گریز از دشمن
evading
گریز از دشمن
hostile artillery
توپخانه دشمن
waning
جنگ دشمن
flank crossing
عبوراز جناح دشمن
break through
نفوذکردن در مواضع دشمن
line of approach
راه تقرب به دشمن
close in
نزدیک شدن به دشمن
harassing
به هم زدن کارایی دشمن
To the envy of our enemies .
به کوری چشم دشمن
suspect battery
اتشبار مشکوک دشمن
action station
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
close with
نزدیک شدن به دشمن
break off
قطع تماس با دشمن
repulses
پس زدن دشمن وازدن
He gave the inemy no respite .
به دشمن مهلت نداد
anti air
ضد برتری هوایی دشمن
hunting
شکار دشمن یا زیردریایی
repulse
پس زدن دشمن وازدن
enemy in liken of friend
دشمن در لباس دوست
One enemy is one too many.
یک دشمن هم زیاد است
trophy of war
غنیمت جنگی از دشمن
repulsed
پس زدن دشمن وازدن
repulsing
پس زدن دشمن وازدن
catalytic
ترغیب کننده دشمن به درگیری
confirmed location
محل تایید شده دشمن
To break down the enemys resistance.
مقاومت دشمن رادرهم شکستن
strikes
حمله ضربه زدن به دشمن
electromagnetic intrusion
نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
combat jump
پرش با چتر درمنطقه دشمن
limited objective
هدف نزدیک به جبهه دشمن
counter surveillance
عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
evader
گمشده جنگی در منطقه دشمن
diversionary attack
تک منحرف کننده توجه دشمن
evasion and scape
گریز و فراراز دست دشمن
captured material
وسایل گرفته شده از دشمن
counter fire
اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
strike
حمله ضربه زدن به دشمن
contact report
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
siege mentality
دشمن پنداری همه جانبه
scrambles
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
flank crossing
دور زدن جناح دشمن
scrambling
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scramble
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
hostile
متعلق به دشمن خصومت امیز
strategic reconnaissance
بررسی مقدماتی وضع دشمن
people sniffer
رادار کشف افراد دشمن
scrambled
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
identification zone
منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
antisocial
مخل اجتماع دشمن جامعه
threat study
بررسی توسعه تهدید دشمن
denial measures
تدابیر ممانعت ازنفوذ دشمن
One enemy is too many, a hundred friend are too few.
<proverb>
یک دشمن زیاد است صد دوست کم .
threat study
بررسی امکانات رزمی دشمن
liberated
مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن
communication deception
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
barrier combat air patrol
گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
blockade runner
شخصی یا ناوی که ازمحاصره دشمن میگذرد
sniped
ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
envelopment
دور زدن یکی از جناحین دشمن
engagement control
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
sniperscope
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
seadata
اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
orange forces
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
no enemy is insignificant
دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
sweep
تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
escaped
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
sniping
ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
snooperscope
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
attrition sweeping
مین روبی ضد عملیات فرسایشی دشمن
penetration aids
وسایل تولید رخنه در صفوف دشمن
countermeasures
اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
escape
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
snipes
ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
escaping
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
snipe
ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
escapes
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
transponder sierra
دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل پیشرفته
contacting
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
splashed
در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
contacts
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
rehabilitation training center
مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
approach line
خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions .
توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
survivability
قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
transponder tango
دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل اولیه
Enemy troops poured into the city.
سربا زان دشمن ریختند داخل شهر
merged
باهواپیمای دشمن برخورد کرددر رهگیری هوایی
intruder operation
تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
internees
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internee
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
snake in the grass
<idiom>
دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
interrogator responder
دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
parrots
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
The planes pin- pointed the enemy targets .
هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
parroted
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
vor
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
interception
رهگیری هوایی جلوگیری از ورودهواپیماهای دشمن استراق سمع
parrot
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
overlap tell
رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
We cloced in on the enemy .
حلقه محاصره خودمان را روی دشمن تنگ تر کردیم
stay behind
باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
mix up, caution
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
parroting
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
radio fix
تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
punch
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punched
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
american civilian internee information
قسمت اطلاعات مربوط به غیرنظامیان بازگشته ازسرزمین دشمن به امریکا
punches
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
mural crown
ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
plotting
رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
evasion and scape
تاکتیک فرار از اسارت واجتناب از دستگیری مجدد به وسیله دشمن
target array
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
catches
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
many
اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی
collision course interception
تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
stop squawk
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com