Dictiornary-Farsi | عقیده به برابری زن و مرد ومبارزه در راه وصول به این تساوی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
feminism	عقیده به برابری زن و مرد ومبارزه در راه وصول به این تساوی


Other Matches

feminism	عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
isotopy	دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
del credere agent	نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
isonomy	برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
equalness	تساوی
equations	تساوی
parity	تساوی
par	تساوی
euality	تساوی
equation	تساوی
equality	تساوی
owelty	تساوی
equivalence	تساوی
equalization	تساوی
egalitarian	تساوی طلب
likes	متمایل به تساوی
tie	تساوی بستن
equalitarian	تساوی گرای
liked	متمایل به تساوی
ties	تساوی بستن
equality	تساوی یکسانی
equal sign	علامت تساوی
tolerance <adj.>	تساوی نیازمندانه
inequality	عدم تساوی
inequalities	عدم تساوی
like	متمایل به تساوی
equity	تساوی حقوق
egalitarian	تساوی گرای
equities	تساوی حقوق
tie vote	تساوی اراء
egalitarianism	مکتب تساوی طلب
equalitarian	طرفدار تساوی انسان
inequalities	عدم تساوی اختلاف
egalitarian society	جامعه تساوی طلب
inequality	عدم تساوی نامساوی
inequalities	عدم تساوی نامساوی
mass energy equation	تساوی جرم و انرژی
isometropia	تساوی دید دو چشم
isonomy	تساوی سیاسی و حقوقی
isogony	تعادل و تساوی دررشد
inequality	عدم تساوی اختلاف
iso cost curve	منحنی تساوی هزینه
book draw	تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
equivalents	برابری
equalization	برابری
par	برابری
inequality	نا برابری
comparison	برابری
comparisons	برابری
equations	برابری
equation	برابری
inequalities	نا برابری
equity	برابری
equality	برابری
equities	برابری
equalness	برابری
evenness	برابری
isogony	برابری
parity	برابری
rivalship	برابری
owelty	برابری
parallelism	برابری
iso quant	برابری
coequality	برابری
equivalent	برابری
conformation	برابری
neck and neck <idiom>	درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
oneness	برابری وحدت
musicalness	برابری با موسیقی
musicality	برابری با موسیقی
subjective equality	برابری ذهنی
commensuteness	برابری دراندازه
manifoldness	چند برابری
accommodation coefficient	ضریب برابری
tie	رابطه برابری
equal sign	علامت برابری
equality ciroui	مدار برابری
homology	همسانی برابری
counterbalances	برابری کردن
gold parity	برابری طلا
counterbalanced	برابری کردن
coeternity	برابری درابدیت
equal gate	دریچه برابری
exchange parity	برابری ارز
counterbalance	برابری کردن
ties	رابطه برابری
charge neutrality	تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
exchange rate parity	نرخ برابری ارز
par value of currencies	نرخ برابری اسعار
exchange parity	نرخ برابری ارز
equity versus efficiency	برابری در مقابل کارائی
feminism	برابری طلبی زنان
equipollence	برابری درمعنی یاقوه
equal sacrifice theory	نظریه برابری فداکاری
par of exchange	نرخ برابری ارز
purchasing power parity	برابری قدرت خرید
to make odds even	نا برابری ها را از میان بردن
counterweigh	پارسنگ برابری کردن با
modernness	برابری بااصول امروزی ها
isopolity	برابری در حقوق سیاسی
emulated	برابری جستن با پهلو زدن
equipoise	برابری دروزن متعادل ساختن
emulates	برابری جستن با پهلو زدن
emulate	برابری جستن با پهلو زدن
emulating	برابری جستن با پهلو زدن
agrarianism	تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
current asset cycle	زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
metamerism	برابری در ترکیب و وزن ودگرگونی در خواص شیمیایی
devaluation	تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
rule of law	قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
recovery	وصول
reception	وصول
recoveries	وصول
collection	وصول
receptions	وصول
collections	وصول
certificate of receipt	گواهی وصول
makeable <adj.>	قابل وصول
makable [spv. makeable] <adj.>	قابل وصول
acknowledgement of receipt	اعلام وصول
acknowledgment	اعلام وصول
feasible <adj.>	قابل وصول
contrivable <adj.>	قابل وصول
doable <adj.>	قابل وصول
possible [doable, feasible] <adj.>	قابل وصول
recovery	وصول جبران
collecting	وصول کردن
manageable <adj.>	قابل وصول
collects	وصول کردن
collect	وصول کردن
practicable <adj.>	قابل وصول
recoveries	وصول جبران
accessible	قابل وصول
levier	مالیات وصول کن
get in	وصول کردن
accession	تابع وصول
to get in	وصول کردن
line of approach	راه وصول
recvery	استرداد وصول
receives	وصول کردن
receive	وصول کردن
makable <adj.>	قابل وصول
workable <adj.>	قابل وصول
cleared cheque	چک وصول شده
collectable	قابل وصول
collectible	قابل وصول
collecting books	وصول مطالبات
collecting debts	وصول مطالبات
collection charge	هزینه وصول
collection charges	هزینه وصول
collection fee	هزینه وصول
collection order	دستور وصول
come at able	قابل وصول
executable <adj.>	قابل وصول
levied	وصول مالیات
receipt	اعلام وصول
accessibility	قابلیت وصول
recoverable	قابل وصول
recipient	وصول کننده
levy	وصول مالیات
levies	وصول مالیات
recipients	وصول کننده
recovers	وصول کردن
recovering	وصول کردن
recover	وصول کردن
receipts	وصول کردن
levying	وصول مالیات
outstanding	وصول نشده
receipts	اعلام وصول
receipt	وصول کردن
achievable <adj.>	قابل وصول
outstandingly	وصول نشده
lorenz curve	منحنی که نمایشگر انحراف توزیع درامداز وضع برابری کامل است
Mandlebrot set	تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
collecting bank	بانک وصول کننده
accessible	در دسترس قابل وصول
cashing	وصول کردن نقدکردن
irrecoverably	بطور وصول نشدنی
debt collecting agency	نماینده وصول مطالبات
acknowledgment	شماره اعلام وصول
acknowledging	اعلام وصول کردن
acknowledges	اعلام وصول کردن
cashes	وصول کردن نقدکردن
cashed	وصول کردن نقدکردن
cash	وصول کردن نقدکردن
receipt	اعلام وصول نمودن
publicans	مامور وصول مالیات
debt collector	وصول کننده طلب
publican	مامور وصول مالیات
receipts	اعلام وصول نمودن
acknowledge	اعلام وصول کردن
solvency	قابل وصول بودن
receivable	قابل وصول پذیرفتنی
good debt	طلب وصول شدنی
good dept	طلب وصول شدنی
acknowledgments	اعلام وصول رسید
collection charge	هزینه وصول مطالبات
acknowledgements	اعلام وصول رسید
irrecoverable	غیر قابل وصول
acknowledgement	اعلام وصول رسید