English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (14 milliseconds)
English Persian
espouse عقیده داشتن به
espoused عقیده داشتن به
espouses عقیده داشتن به
espousing عقیده داشتن به
Search result with all words
have عقیده داشتن
having عقیده داشتن
dissent اختلاف عقیده داشتن
dissented اختلاف عقیده داشتن
dissents اختلاف عقیده داشتن
maintrain ادامه دادن عقیده داشتن
to believe in palmistry بکف بینی عقیده داشتن
to fancy oneself عقیده خوب درباره خود داشتن
to have a different view of [ opinion about] something در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
to think badly of somebody درباره کسی نظر [عقیده] بدی داشتن
to think [of] عقیده داشتن
to make of something در باره چیزی نظر [عقیده] داشتن
Other Matches
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep down زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
creed عقیده
i am not of his mind با او هم عقیده
opinions عقیده
ism عقیده
credos عقیده
belief عقیده
faith عقیده
faiths عقیده
impression عقیده
tenet عقیده
viewpoint عقیده
viewpoints عقیده
impressions عقیده
advice عقیده
credo عقیده
brainchild عقیده
opinion عقیده
concepts عقیده
thoughts عقیده
concept عقیده
internal conception عقیده
thought عقیده
creeds عقیده
creedless بی عقیده
doctrines عقیده
doctrine عقیده
conception عقیده
idea عقیده
ideas عقیده ها
concepts عقیده ها
proffering تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resided اقامت داشتن مسکن داشتن
differ اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hope انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped انتظار داشتن ارزو داشتن
reside اقامت داشتن مسکن داشتن
hoping انتظار داشتن ارزو داشتن
proffered تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer تقدیم داشتن عرضه داشتن
resides اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorred بیم داشتن از ترس داشتن از
proffers تقدیم داشتن عرضه داشتن
to have by heart ازحفظ داشتن درسینه داشتن
mean مقصود داشتن هدف داشتن
meaner مقصود داشتن هدف داشتن
differs اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hopes انتظار داشتن ارزو داشتن
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
meanest مقصود داشتن هدف داشتن
differing اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhors بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring بیم داشتن از ترس داشتن از
dogma عقیده دینی
the belief that با این عقیده که
dogmas عقیده دینی
theosophism عقیده به عرفان
impressions عقیده خیال
suggestion افهار عقیده
suggestions افهار عقیده
outside opinion عقیده مردم
irreconcilableness سختی در عقیده
Marxism عقیده مارکس
so many menŠso many minds عقیده بیشتر
conviction عقیده محکم
convictions عقیده محکم
errors عقیده نادرست
error عقیده نادرست
iam of the opinion that من براین عقیده ام که
dissension اختلاف عقیده
pythagoreanism عقیده به تناسخ
turnabouts تغییر عقیده
tradition عقیده رایج
swear by عقیده زیادداشتن به
turnabout تغییر عقیده
to agree in opinion هم عقیده بودن
fortuitism عقیده به اتفاق
counterview عقیده مخالف
to be of [or share] the same view [or opinion] هم عقیده بودن
folkway عقیده عامه
coniviction عقیده اطمینان
impression عقیده خیال
freedom of belief ازادی عقیده
cogency قدرت عقیده
irreconcilability سختی در عقیده
i maintain بر این عقیده ام که ...
i maintain عقیده دارم که ...
hit off هم عقیده شدن
abjuration ترک عقیده
my sentiment toward him عقیده من درباره او
views نظریه عقیده
viewed نظریه عقیده
viewing نظریه عقیده
divarication اختلاف عقیده
view نظریه عقیده
pronouncements افهار عقیده رسمی
pronouncement افهار عقیده رسمی
differences of opinion اختلاف عقیده [نظر]
sentimental مبنی بر احساسات یا عقیده
tradition عقیده موروثی عرف
irrationalism عقیده نامعقول یا چرند
change of heart <idiom> تغیر عقیده دادن
john's own opinion عقیده خود جان
karaism عقیده به نص تورات رداحادیث
to be of the opinion that ... به این عقیده باشند که ...
suggesting افهار عقیده کردن
synecologic دارای عقیده به استمرار
suggestion افهار عقیده پیشنهاد
persuasion اطمینان عقیده دینی
persuasions اطمینان عقیده دینی
to change one's tune تغییر عقیده دادن
opine افهار عقیده کردن
dissentient مخالف عقیده اکثریت
article of faith اعتقاد و عقیده باطنی
suggested افهار عقیده کردن
to cherish an opinion عقیده ایی را در مغزخودپروراندن
Difference of opinion (in taste). اختلا ف عقیده ( سلیقه )
pass an opnion افهار عقیده کردن
i stand to it that جدا عقیده دارم که
suggestions افهار عقیده پیشنهاد
observing افهار عقیده کردن
observes افهار عقیده کردن
epicure پیرو عقیده اپیکور
epicures پیرو عقیده اپیکور
suggests افهار عقیده کردن
to make a suggestion افهار عقیده کردن
preconceive قبلا عقیده پیداکردن
pass an opinion افهار عقیده کردن
I think it's ... به نظر [عقیده] من این ...
I find it's ... به نظر [عقیده] من این ...
i was under theimpression that به این عقیده بودم که ...
to venture an opinion جسارتاافهار عقیده کردن
make a suggestion افهار عقیده کردن
express an opinion افهار عقیده کردن
veers تغییر عقیده دادن
veered تغییر عقیده دادن
suggest افهار عقیده کردن
veer تغییر عقیده دادن
orthodox دارای عقیده درست
observe افهار عقیده کردن
self expressive پافشار در عقیده خود
liberty of conscience ازادی عقیده یا فکر
soft shell دارای عقیده معتدل
pronounce افهار عقیده کردن
pronounces افهار عقیده کردن
observed افهار عقیده کردن
his f. opinion عقیده ایی که پرورده وموردپسنداوست
apostasy ترک عقیده برگشتگی از دین
what say you to a cinema? در باره سینما چه عقیده دارید
like water off a duck's back <idiom> بی تاثیر ،بدون تغیر عقیده
aristotelian مربوط به عقیده و فلسفهء ارسطو
upset the applecart <idiom> خراب شدن عقیده ونظر
what do you think of him? عقیده شما در باره او چیست
aristotelean مربوط به عقیده و فلسفهء ارسطو
four freedoms ازادی در نطق و بیان عقیده
wrongheaded لجباز در عقیده و عمل سرسخت
dogmatism افهار عقیده بدون دلیل
persuasion نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
teutonism عقیده برتری نژادی المان
immersionism عقیده به غسل ارتماسی درتعمید
malthusian پیرو عقیده توماس مالتوس
legalism عقیده به اصالت و الویت قانون
to be under the i. ihat... براین عقیده یا خیال بودن
pragmatism تعصب دراثبات عقیده خود
orthodoxly با عقیده از روی رشد راشدوار
opine نظر یا عقیده خود را افهارداشتن
persuasions نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
extremism افراط کاری عقیده افراطی
to be of the mind that ... این عقیده [نظر] را دارند که ...
social minded دارای عقیده سوسیالیستی اجتماعی
upkeep بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
unorthodox دارای عقیده ناصحیح یا غیر معمول
psilanthropy عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
paradoxes عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
psilanthropism عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
paradox عقیدهای که با عقیده عموم مخالف است
you are written عقیده یاسخن شما درست نیست
i insist on his innocence جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist that he is innocent جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
brainwash اجبار شخص بقبول عقیده تازهای
brainwashes اجبار شخص بقبول عقیده تازهای
brainwashed اجبار شخص بقبول عقیده تازهای
abreact تغییر دادن عقیده شخص با تلقین
feminism عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
opportunism بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
internationalism عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
guerillas جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
guerrillas جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
bighead عقیده اغراق امیز شخص نسبت بخودش
monopsychism عقیده باینکه هکه جانهایاارواح یکی است
guerrilla جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com