Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English
Persian
insignia
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
insigne
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
Other Matches
symbolization
استعمال علائم ونشانهای رمزی
accidentalism
تشخیص علائم گمراه کننده مرض
descriptor
کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
coat armour
زره ونشانهای خانوادگی
indicating
مشخص کننده
marker
مشخص کننده
discriminant
مشخص کننده
markers
مشخص کننده
overflow indicator
مشخص کننده سرریزی
indication lamp
لامپ مشخص کننده
check indicator
مشخص کننده مقابله
determiners
مشخص کننده ضمیر یا صفت اشاره
determiner
مشخص کننده ضمیر یا صفت اشاره
conditional
مین کننده وقوع چندین کار مشخص
marker circle
دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
lumber's line
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
claim frame
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
retrieval
سیستم جستجوکه تامین کننده اطلاعات مشخص ازپایگاه داده ها برای کاربراست
legends
شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
legend
شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
return
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returned
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returning
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
Q Channel
یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
BIM
نشانه مشخص کننده شروع رشته دادهای که روی دیسک درایو یا نوار ضبط شده است
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
algorithms
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithm
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
editing run
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
aught
هرچیزی
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
palms
کف هرچیزی پهنه
crown
بالای هرچیزی
loose ends
انتهای شل هرچیزی
loose end
انتهای شل هرچیزی
crowns
بالای هرچیزی
palm
کف هرچیزی پهنه
spool
هرچیزی شبیه قرقره
blade
هرچیزی شبیه تیغه
core
مغز ودرون هرچیزی
spools
هرچیزی شبیه قرقره
rind
پوسته بیرونی هرچیزی
sheeting
هرچیزی بشکل ورقه
w
هرچیزی بشکل حرف w
shouldering
هرچیزی شبیه شانه
broadside
سطح پهن هرچیزی
broadsides
سطح پهن هرچیزی
rinds
پوسته بیرونی هرچیزی
buttoning
هرچیزی شبیه دکمه
buttoned
هرچیزی شبیه دکمه
cores
مغز ودرون هرچیزی
knife-edge
لبه تیز هرچیزی
spindle
هرچیزی شبیه دوک
spindles
هرچیزی شبیه دوک
knife edge
لبه تیز هرچیزی
petticoat
هرچیزی شبیه شلیته
petticoats
هرچیزی شبیه شلیته
shoulders
هرچیزی شبیه شانه
knife-edges
لبه تیز هرچیزی
shoulder
هرچیزی شبیه شانه
shouldered
هرچیزی شبیه شانه
button
هرچیزی شبیه دکمه
steelyard
هرچیزی شبیه قپان
nates
هرچیزی شبیه کفل
rattail
هرچیزی شبیه دم موش
zaph dignbats
علائم زف
symbols
علائم
crumbs
هرچیزی شبیه خرده نان
boats
کرجی هرچیزی شبیه قایق
boat
کرجی هرچیزی شبیه قایق
facture
عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
blind
هرچیزی که مانع عبورنور شود
crumb
هرچیزی شبیه خرده نان
blinded
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blinds
هرچیزی که مانع عبورنور شود
bonnets
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
bonnet
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
bolus
قطعه کوچک وگردی از هرچیزی
backboard
تخته یا صفحهء پشت هرچیزی
blazing star
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
identification signs
علائم تشخیص
signal man
متصدی علائم
facings
علائم ریاضی
facing
علائم ریاضی
control signals
علائم کنترلی
signal fidelity
وفاداری علائم
character set
مجموعه علائم
symbolic string
رشته علائم
symbolic table
جدول علائم
mathematical symbols
علائم ریاضی
The symptoms ( of a disease) .
علائم بیماری
schematic symbols
علائم الگویی
supervisory signals
علائم نظارتی
hazard signs
علائم خطر
epiphenomenon
علائم ثانویه
sinusoidal signals
علائم سینوسی
signalman
متصدی علائم
economic indicator
علائم اقتصادی
signal transformation
ترادیسی علائم
symptoms
علائم مرض
symptom
علائم مرض
signal regeneration
باززایی علائم
erection marks
علائم نصب
indication signs
علائم راهنمائی
shading symbols
علائم سایهای
sound signal
علائم صدا
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
rs c
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
stirrup
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
what have you
<idiom>
هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
world is one's oyster
<idiom>
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
anathema
هرچیزی که مورد لعن واقع شود
bond
عهد ومیثاق هرچیزی که شخص رامقیدسازد
stirrups
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
legends
فهرست علائم واختصارات
syndrome
علائم مشخصه مرض
baud rate
نسبت علائم درثانیه
legend
فهرست علائم واختصارات
emblazonment
تزئین با نشان و علائم
dual intensity
تاکید علائم خاص
staggy
دارای علائم ونشانههای نر
number plates
پلاک علائم مشخصه
pictograph
نشان یا علائم تصویری
tablature
نوعی علائم موسیقی
number plate
پلاک علائم مشخصه
syndromes
علائم مشخصه مرض
semiotic
وابسته به علائم مرض
prodrome
علائم اولیه مرض
nomenclature
فهرست علائم واختصارات
symptomatic
حاکی از علائم مرض
semeiotic
مکتب علائم رمزی
semeiotic
وابسته به علائم مرض
semiotic
مکتب علائم رمزی
tubs
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
lancets
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
tub
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
in the clear
<idiom>
رها از هرچیزی که موجب حرکت یا دیدمشکل شود
whiplashes
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
lancet
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
whiplash
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
Road signs
علائم راهنمایی و رانندگی جاده
sigil
علامت نجومی علائم رمزی
signal box
توقف گاه متصدی علائم
epiphenomenon
علائم بعدی و ثانوی مرض
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
signal boxes
توقف گاه متصدی علائم
sign of aggregation
علائم مخصوص جمله جبری
discriminated
با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminate
با علائم مشخصه ممتاز کردن
morsecode
علائم رمز تلگرافی مرس
discriminates
با علائم مشخصه ممتاز کردن
traffic signal
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
symbology
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
Follow signs for York.
به علائم شهر یورک توجه کنید.
symbolism
نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
syndromes
مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
syndrome
مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
crow's foot
هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
monitors
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
signalment
تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
monitor
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
lights out
علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
monitored
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
utilitarianism
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
typographies
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typography
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
pragmatics
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
c
سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
closed circuit
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
annular
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
flowchart text
اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
front panel
مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
homeopathy
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
locates
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
located
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locating
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locate
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
phonetician
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
skein
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
skeins
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
umbrella
طرح چتر
[یکی از علائم هشتگانه بودا که در فرش های چینی بکار رفته و نشانه قدرت و اقتدار دولت است.]
lockjaw
قفل شدن یا کلید شدن دهان که از علائم زودرس کزاز است
breast
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breasts
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
external symbol dictionary
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
wire matrix printer
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com