Dictiornary-Farsi | علاج ناپذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)

English	Persian
incurable	علاج ناپذیر


Search result with all words

incurably	بطور علاج ناپذیر
Other Matches

nostrum	دارویی که علاج هر درد باشد علاج هر چیز
immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
remedied	علاج
remedying	علاج
remedy	علاج
cured	علاج
remedies	علاج
cures	علاج
cureless	بی علاج
cure	علاج
curability	علاج پذیری
bootless	بی مصرف بی علاج
curable	علاج پذیر
medicative	علاج بخش
incurability	علاج ناپذیری
acology	علم علاج
curative	علاج بخش
remediable	قابل علاج
remediless	علاج ناپذبر
irremediableness	علاج ناپذیری
operable	قابل علاج
ischuretic	علاج حبس پول
azoth	علاج کلیه دردها
panaceas	علاج عام اسقولوفندریون
panacea	علاج عام اسقولوفندریون
sanative	علاج کننده بهبودی دهنده
contra indicate	راه علاج راجوردیگرنشان دادن
sanatory	علاج کننده بهبودی دهنده
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
acute dose	دز دریافتی حاد و غیر قابل علاج
The remedy may be worse than the disease. <proverb>	گاهى علاج بدتر از بیمارى است.
nurse a cold	سرما خوردگی را ماندن درخانه علاج کردن
a stitch in time saves nine <proverb>	علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
it is past cure	از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
water cure	علاج بااب معالجه بااب
anarthritic	علاج نقرس دوای نقرس
watertight	اب ناپذیر
waterproof	نم ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
imperviable	نم ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
inappeasable	ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
incommutable	تخفیف ناپذیر
incommutable	استحاله ناپذیر
indefectible	خلل ناپذیر
incompressible	فشار ناپذیر
indisciplinable	انظباط ناپذیر
immitigable	تخفیف ناپذیر
incorruptibly	بطورفساد ناپذیر
indecomposable	فساد ناپذیر
indefeasible	فسخ ناپذیر
indefeasible	بطلان ناپذیر
inconvertible	مبادله ناپذیر
incompressible	تراکم ناپذیر
incommutably	تبدیل ناپذیر
indiminishable	کاهش ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
exhautless	خستگی ناپذیر
imperviable	سرایت ناپذیر
impenitent	توبه ناپذیر
impartible	بخش ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
fatigueless	خستگی ناپذیر
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
immiscible	امتزاج ناپذیر
inappealable	پژوهش ناپذیر
engrained	چاره ناپذیر
beyond bearing	تحمل ناپذیر
incodensable	انقباض ناپذیر
inappellable	پژوهش ناپذیر
inalterable	تغییر ناپذیر
unwearying	خستگی ناپذیر
deathless	فنا ناپذیر
drainless	خستگی ناپذیر
ego alien	خود ناپذیر
immiscible	امیزش ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر
unfeasible <adj.>	انجام ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
inexecutable <adj.>	انجام ناپذیر
impracticable <adj.>	انجام ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.>	تحمل ناپذیر
unalterable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.>	اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
ireversible	تغییر ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
insusceptible	تایید ناپذیر
insol	انحلال ناپذیر
inscrvtable	تفحص ناپذیر
inirritable	تحریک ناپذیر
infrangible	تجزیه ناپذیر
inextinguishably	بطورتسکین ناپذیر
inexplorable	کاوش ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
ineludible	گریز ناپذیر
indubious	تردید ناپذیر
indisributable	بخش ناپذیر
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
irrecoverable	جبران ناپذیر
irrecoverably	بطوراصلاح ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
spanless	پیمایش ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
indispansably	بطورچاره ناپذیر
invariable	تغییر ناپذیر
inscrutable	نفوذ ناپذیر
incomparable	مقایسه ناپذیر
uncompromisingly	مصالحه ناپذیر
interminable	پایان ناپذیر
inaccessible	ارتباط ناپذیر
uncompromising	مصالحه ناپذیر
inaccessible	دسترسی ناپذیر
indeterminable	تعیین ناپذیر
ineluctable	چاره ناپذیر
unceasing	پایان ناپذیر
voracious	سیری ناپذیر
unaccountably	توضیح ناپذیر
irreconcilable	وفق ناپذیر
unerring	خطا ناپذیر
unexceptionable	استثناء ناپذیر
irrevocably	بطورفسخ ناپذیر
unavoidable	چاره ناپذیر
unavoidable	اجتناب ناپذیر
disconsolate	تسلی ناپذیر
immortal	فنا ناپذیر
unaccountable	توضیح ناپذیر
irreconcilable	اشتی ناپذیر
unceasing	ایست ناپذیر
incurable	درمان ناپذیر
impermeable	رطوبت ناپذیر
undeniable	انکار ناپذیر
immobile	جنبش ناپذیر
irreversible	بازگشت ناپذیر
irreversible	واگشت ناپذیر
irreversible	برگشت ناپذیر
impregnable	رسوخ ناپذیر
inflexible	انحناء ناپذیر
overpowering	مقاومت ناپذیر
impermeable	تراوش ناپذیر
undeniably	انکار ناپذیر
inconceivable	تصور ناپذیر
incurable	بهبودی ناپذیر
unbearable	تحمل ناپذیر
unbearably	تحمل ناپذیر
inevitable	اجتناب ناپذیر
unanswerable	جواب ناپذیر
unanswerable	تکذیب ناپذیر
impermeable	نشت ناپذیر
adamantly	تزلزل ناپذیر
adamant	تزلزل ناپذیر
immutable	تغییر ناپذیر
invincible	شکست ناپذیر
uncontrollable	کنترل ناپذیر
irreparable	جبران ناپذیر
uncontrollably	کنترل ناپذیر
imperturbable	تزلزل ناپذیر
insupportable	تحمل ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر
intolerable	تحمل ناپذیر
inconsolable	دلداری ناپذیر
unbeatable	باخت ناپذیر
inconsolably	دلداری ناپذیر
incorrigible	اصلاح ناپذیر
insufferable	تحمل ناپذیر
indestructible	فنا ناپذیر
air proof	هوا ناپذیر
achromic	رنگ ناپذیر
inestimable	تخمین ناپذیر
achromatic	رنگ ناپذیر
irrefutable	تکذیب ناپذیر