English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
jaeger علاقمند به شکار مرد شکارچی
Other Matches
tufter کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
buck fever هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
buck fever هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
drives راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drive راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
fondest علاقمند
fonder علاقمند
fond علاقمند
devoted علاقمند
interests علاقمند کردن
responsive علاقمند ومتوجه
interest علاقمند کردن
zoophilic علاقمند به جانور
kleptomaniacs علاقمند به دزدی
sweet tooth علاقمند به شیرینی
kleptomaniac علاقمند به دزدی
fashionmonger علاقمند به مد وسلیقه
hydrophile اب دوست علاقمند به اب
hydrophilic اب دوست علاقمند به اب
long haired علاقمند به چیزی
longhair علاقمند به چیزی
philoprogenitive علاقمند به اولاد
zoophilous علاقمند به جانور
amative علاقمند بامورجنسی
enamoured علاقمند و عاشقبهچیزی
wedded بسیار علاقمند
beseeching علاقمند-ازرویاشتیاقوآرزو
attached دلبسته علاقمند
discophile علاقمند به صفحات گرامافون
heterosexual علاقمند به جنس مخالف
thermotropic علاقمند به گرما دماگرای
heterosexuals علاقمند به جنس مخالف
They grew attached ( attracted) to each other. به همدیگر علاقمند شدند
spelunker علاقمند به اکتشاف غار
bonvivant علاقمند بزندگی خوب
air minded علاقمند به فضانوردی وهوانوردی
gastronome علاقمند بغذای خوب
jaeger شکارچی
huntress زن شکارچی
gatherer شکارچی
orion شکارچی
hunters شکارچی
hunter شکارچی
predaceous شکارچی
predacious شکارچی
gunner شکارچی
gunners شکارچی
orionis شکارچی
predators شکارچی
huntsmen شکارچی
huntsman شکارچی
predator شکارچی
audiophile شخص موسیقی دوست علاقمند بموسیقی
birder شکارچی مرغان
stand کمینگاه شکارچی
pothunter شکارچی ایلخی
gunners شکارچی با تفنگ
delta orionis دلتا- شکارچی
woodman جنگلبان شکارچی
rabbiter شکارچی خرگوش
gamma orionis گاما- شکارچی
gunner شکارچی با تفنگ
fowler شکارچی پرندگان
poachers شکارچی دزدکی
alpha orionis الفا- شکارچی
bellatrix گاما- شکارچی
beta orionis بتا- شکارچی
betelgeuse الفا- شکارچی
poacher شکارچی دزدکی
sig علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
irrigationist کسیکه در مسائل وابسته به ابیاری علاقمند است
pot hunter شکارچی که هر چه دید شکارمیکند
waterfowler شکارچی مرغان شناگر
bow hunter شکارچی با تیر و کمان
wildfowler شکارچی پرندگان ابی
wildfowler شکارچی غاز وحشی
put to بگروه شکارچی پیوستن
sealer شکارچی گوساله ماهی مهردار
national educational computing conferenc جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
whipper همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
tallyho صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
orion منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
whipper in کمک شکارچی برای جمع کردن تازیها
computer nik استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
stalking horse اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
tallyho فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
special interest group که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
chased شکار
chase شکار
game شکار
prey شکار
hunt شکار
hunted شکار
chases شکار
chasing شکار
chace شکار
chevy شکار
gamey پر از شکار
venery شکار
gameless بی شکار
ravin شکار
hunts شکار
hanks شکار
quarrying شکار
hank شکار
quarries شکار
hunting شکار
quarry شکار
predatin شکار
quarries لاشه شکار
fair game شکار قانونی
victims دستخوش شکار
fair game شکار مجاز
game keep پاسبان شکار
quarries شکار موردنظر
quarry لاشه شکار
huntsmen شکار باز
huntsman شکار باز
to go a hunting شکار رفتن
whaling شکار نهنگ
ducking شکار مرغابی
falconry شکار با شاهین
hunting district شکار گاه
hunting ground شکار گاه
quarrying شکار موردنظر
hunter اسب شکار
blood sports کشتن شکار
blood sport کشتن شکار
poniter نوعی سگ شکار ی
game سرگرمی شکار
hank طعمه شکار
hanks طعمه شکار
hunt شکار کردن
area drive شکار دواندن
hunts شکار کردن
predatory habit خوی شکار
victim دستخوش شکار
king hunt شاه شکار
hunted شکار کردن
predation شکار کردن
gamy پراز شکار
fowling شکار پرنده
shotgunner شکار با تفنگ
quarrying لاشه شکار
quarry شکار موردنظر
shooting شکار باتفنگ
shootings شکار باتفنگ
gunning شکار با تفنگ
hunters اسب شکار
game law قانون شکار
shanking شکار کوسه
foxhunt شکار روباه باتازی
raptatory لازم برای شکار
raptatorial لازم برای شکار
chevy فریاد هنگام شکار
hog dress بریدن گلوی شکار
cub hunting شکار بچه روباه
deer stalking شکار اهو و گوزن
predatorial تغذیه کننده از شکار
outfitters فروشنده لوازم شکار
snipe پاشله شکار کردن
sniped پاشله شکار کردن
snipes پاشله شکار کردن
pointers سگ شکاری یابنده شکار
sniping پاشله شکار کردن
pointer سگ شکاری یابنده شکار
checks و شدن بوی شکار
poaches دزدکی شکار کردن
poached دزدکی شکار کردن
rabbits شکار خرگوش کردن
rabbit شکار خرگوش کردن
outfitter فروشنده لوازم شکار
checked و شدن بوی شکار
raven شکار طعمه شکاری
ravens شکار طعمه شکاری
hunting شکار دشمن یا زیردریایی
find یافتن بوی شکار
finds یافتن بوی شکار
predatory تغذیه کننده از شکار
game شکار گرفته شده
poach دزدکی شکار کردن
shining پیداکردن شکار در شب بانورافکن
predator تغذیه کننده از شکار
prowling درپی شکار گشتن
prowls درپی شکار گشتن
big game شکار حیوانات بزرگ
check و شدن بوی شکار
shoot هدف گرفتن شکار
bags شکار کردن با تیر
stool گروه فریبنده شکار
bag شکار کردن با تیر
shoots هدف گرفتن شکار
bow hunting شکار با تیر و کمان
prowled درپی شکار گشتن
predators تغذیه کننده از شکار
prowl درپی شکار گشتن
privilegium حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com