Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
English
Persian
check-points
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
Other Matches
check mark
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
check point
علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
so
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
polar plot
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
interactive
نقاط توقف را تنظیم کند
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
set
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
setting up
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
isoclinal
خط نقاط متحدالفشارمغناطیسی روی نقشه
wires
خط اغاز یا پایان مسابقه
wire
خط اغاز یا پایان مسابقه
guard line
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
infill
نقاط کشیده شده روی نقشه
pre game drills
تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
bump start
اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
overstays
بیش از حد معین توقف کردن زیاد ماندن
overstayed
بیش از حد معین توقف کردن زیاد ماندن
overstay
بیش از حد معین توقف کردن زیاد ماندن
overstaying
بیش از حد معین توقف کردن زیاد ماندن
isogrive
خط اتصال نقاط متحدالنیروی ثقل روی نقشه
barriers
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
approached
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approach
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approaches
دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
isogonal
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
offset method
روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
starting post
تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
division
دسته گروه اسبهای مسابقه معین
divisions
دسته گروه اسبهای مسابقه معین
graticule ticks
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
target archery
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
blocks
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
set up
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
outrun
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outruns
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
bar automatic
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
programs
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
charting
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
chart
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charts
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
prototype
نوعی اتومبیل مسابقه
prototypes
نوعی اتومبیل مسابقه
hunter's round
نوعی مسابقه صحرایی
indy car
نوعی اتومبیل مسابقه
indianapolis 00
نوعی اتومبیل مسابقه 005مایلی
kart
نوعی اتومبیل کوچک مسابقه
midgets
نوعی اتومبیل مسابقه باچرخهای روباز
dragster
نوعی اتومبیل مخصوص مسابقه سرعت
midget
نوعی اتومبیل مسابقه باچرخهای روباز
grand touring car
نوعی اتومبیل مسابقه مسافتهای طولانی
dirt track car
نوعی اتومبیل مسابقه در جادههای گلی و شنی
sabers
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabre
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabres
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
saber
مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
plugs
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plugging
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plug
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
vertical control
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
stereoplanigraph
نوعی دستگاه تهیه نقشه بطریقه برجسته بینی باطریقه دستی و رسم با مدادالکترونیکی
gridding
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
chutes
دالان پایان دوصحرانوردی
chute
دالان پایان دوصحرانوردی
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
Hanbel
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
blueprint
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprints
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
jigsaw puzzle
نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
false attack
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
apiece
هرکدام
either pron
هرکدام
limb
هرکدام از طرفین کمان
limbs
هرکدام از طرفین کمان
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
prop forward
هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
face off spot
هرکدام از 9 نقطه مخصوص رویارویی
paragraph three
هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
splits
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
dawns
اغاز اغاز شدن
dawned
اغاز اغاز شدن
dawn
اغاز اغاز شدن
dawning
اغاز اغاز شدن
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
signal element
عنصر علامتی
signal distance
فاصله علامتی
face off circle
هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
lock forward
هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
underscores
خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
second signal system
دستگاه علامتی دوم
first signal system
دستگاه علامتی اول
underscored
خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscore
خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
underscoring
خط یا علامتی زیرچیزی کشیدن
virgule
علامتی بدین شکل
anchoring
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchors
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchor
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
phonotypy
چاپ با حروفی که هرکدام نماینده یک صدای معینی است
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
docking plan
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
argument
علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
arguments
علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
shoe board
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
proprietary goods
کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
control map
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
arithmetic
علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
boundaries
علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
boundary
علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
to interlock levers
اهرم هارابهم پیوستن بدانسان که هرکدام راتکان دهندهمه باهم تکان می خورد
topographic map
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
press mark
علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
wheel
[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
ack
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
hazarding
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazards
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazard
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
beginning of tape marker
علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
tide mark
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
cursor
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
cursors
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
storage map
نقشه انباره نقشه انبارش
approximation
نزدیکی
adjacence or cency
نزدیکی
approximations
نزدیکی
accession
نزدیکی
neiggourhood
نزدیکی
copulate
نزدیکی
copulated
نزدیکی
copulates
نزدیکی
copulating
نزدیکی
closeness
نزدیکی
adduction
نزدیکی
nearness
نزدیکی
proximity
نزدیکی
vicinity
نزدیکی
affinities
نزدیکی
sexual intercourse
نزدیکی
intimity
نزدیکی
inwarness
نزدیکی
vicinage
نزدیکی
togetherness
نزدیکی
contiguity
نزدیکی
vichywater
نزدیکی
around
در نزدیکی
nearby
در نزدیکی
affinity
نزدیکی
imminence
نزدیکی
propinquity
نزدیکی
nighness
نزدیکی
appulse
نزدیکی
adjacency
نزدیکی مجاورت
verge
نزدیکی حدود
verges
نزدیکی حدود
adjacence
نزدیکی مجاورت
hereabout
درهمین نزدیکی ها
going on
نزدیکی تماس
kinder
نزدیکی تشابه
offing
دران نزدیکی ها
sexual intercourse of doubful nature
نزدیکی به شبهه
nodality
نزدیکی به گره
In the vicinity ( neighbourhood ).
همین نزدیکی ها
therabout
در همان نزدیکی
proximity of blood
خویشی نزدیکی
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
imminency
نزدیکی مشرف بودن
incestuously
با گناه نزدیکی بمحارم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com