Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
signal detection
علامت یابی
Other Matches
involution
توان یابی قوه یابی
symbol
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
symbol
علامت ترسیمی علامت فرمولی
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
surveys
زمینه یابی
accessed
دست یابی
accesses
دست یابی
accessing
دست یابی
extrapolations
برون یابی
access
دست یابی
extrapolation
برون یابی
debugger
اشکال یابی
direction finding
جهت یابی
patterning
طرح یابی
fringing
ریشه یابی
goniometry
زاویه یابی
levelling
ارتفاع یابی
surveyed
زمینه یابی
trapping
غلط یابی
cost finding
ارزش یابی
ranging
مسافت یابی
calibration
خصلت یابی
obstacle sense
حس مانع یابی
mark sensing
نشان یابی
marketing
بازار یابی
insinuation
رخنه یابی
position finding
موقعیت یابی
localization
موضع یابی
addressing
نشانی یابی
matchmaking
زوج یابی
castaways
عمق یابی
castaway
عمق یابی
edging
حاشیه یابی
edgings
حاشیه یابی
i. and evdevolution
توان یابی
troubleshooting
عیب یابی
troubleshooting
اشکال یابی
attainment
دست یابی
attainments
دست یابی
range finding
مسافت یابی
positioning
موقع یابی
quadricycle
چهارچرخه یابی
knowledge acquisition
آگاهی یابی
orientate
جهت یابی
achievement
دست یابی
achievements
دست یابی
sourcing
منابع یابی
interpolations
درون یابی
orientating
جهت یابی
locations
مکان یابی
location
مکان یابی
factoring
عامل یابی
orientates
جهت یابی
interpolations
میان یابی
error detection
خطا یابی
fault detection
عیب یابی
termination
پایان یابی
survey
زمینه یابی
summation
مجموع یابی
interpolation
درون یابی
interpolation
میان یابی
fault finding
عیب یابی
fault diagnosis
عیب یابی
acquisition
هدف یابی
acquisitions
هدف یابی
orientation
جهت یابی
attitude survey
زمینه یابی نگرش
ranging
مسافت یابی کردن
aerial target aquisition
هدف یابی هوایی
acoustic minehunting
مین یابی صوتی
absurdities test
ازمون مهمل یابی
traced
رد یابی کردن نشان
parallel access
با دست یابی موازی
performance evaluation
ارز یابی کارایی
traces
رد یابی کردن نشان
maximum direction finding
جهت یابی حداکثر
excitor
عصب یابی محرک
job costing
هزینه یابی کار
spot
مسافت یابی کردن
extender board
وسیله عیب یابی
spots
مسافت یابی کردن
localization of function
موضع یابی کارکرد
locate mode
باب مکان یابی
marginal costing
هزینه یابی نهائی
marginal costing
هزینه یابی نهایی
item scaling
مقیاس یابی پرسشها
direction finding station
پست جهت یابی
frigid manners
اطوارخنک یابی مزه
interpolates
درون یابی کردن
three dimensional direction finding
جهت یابی فضایی
interpolating
درون یابی کردن
extrapolate
برون یابی کردن
cost unit
واحد هزینه یابی
extrapolated
برون یابی کردن
interpolated
درون یابی کردن
target aquisition
سیستم هدف یابی
direction finding aerial
انتن جهت یابی
direction finding
جهت یابی کردن
direction finding
سمت یابی کردن
survey tests
ازمونهای زمینه یابی
spatial orientation
موقعیت یابی فضایی
interpolate
درون یابی کردن
space orientation
موقعیت یابی فضایی
sound ranging
مسافت یابی صوتی
ranging pole
شاخصهای مسافت یابی
radio direction finding
جهت یابی بی سیم
continuous levelling
تراز یابی پیوسته
sounded
عمق یابی کردن
detail
یات و مسیر یابی
soundest
عمق یابی کردن
quick access
با دست یابی تند
sound
عمق یابی کردن
sounds
عمق یابی کردن
trace
رد یابی کردن نشان
plumb
ژرف یابی کردن
extrapolating
برون یابی کردن
flash ranging
مسافت یابی نوری
extrapolates
برون یابی کردن
cost centre
مرکز هزینه یابی
random processing
با دست یابی تصادفی
detailing
یات و مسیر یابی
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
paramorphous
دارای خاصیت تغییر یابی
paramorphic
دارای خاصیت تغییر یابی
tomnoddy
ادم خرف یابی کله
an unerring aim
نشان درست یابی خطا
knotty pate
ادم خرف یابی کله
inelegantly
ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
disinterestedly
ازروی بی طرفی یابی علاقگی
echo sounding
عمق یابی انعکاس صوت
snipping
ادم کوچک یابی اهمیت
snipped
ادم کوچک یابی اهمیت
snip
ادم کوچک یابی اهمیت
costing and pricing
هزینه یابی و قیمت گذاری
eventration
جنین بی شکم یابی روده
dumb barge
کرجی بی بادبان یابی موتور
contumeliously
ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
locates
مستقر ساختن مکان یابی کردن
located
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locating
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate
مستقر ساختن مکان یابی کردن
in suspense
درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
quadrantal
مربوط به اشتباه در دستگاه جهت یابی
flash ranging location
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
quadrantal points
نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
range sensing
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
there is no royal road to learning
<proverb>
تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
ES IS
امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
landscaping
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscape
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscaped
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscapes
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
end system
پروتکل استاندارد OSI که به کامپیوترهای میزبان اجازه محل یابی یک router را می دهند.
diagnostic
روش محل یابی خطاها درنرم افزاز یا سخت افزار با بررسی مدارها یا برنامه ها
associative addressing
روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
calibration card
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
calibrate
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
test piece
توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
marks
علامت
presaged
علامت
impresa
علامت
apostrophize
علامت
differentia
علامت
tags
علامت
presages
علامت
tag
علامت
symbol
علامت
presage
علامت
ditto
علامت
indicator
علامت
characters
علامت
brand
علامت
signum
علامت
character
علامت
signalled
علامت
badge
علامت
insignia
علامت
bullets
یک علامت
bullet
یک علامت
branding
علامت
tokens
علامت
fog signal
علامت مه
brands
علامت
symptomless
بی علامت
token
علامت
designations
علامت
designation
علامت
unsigned
بی علامت
badges
علامت
stripe
علامت
signaled
علامت
stripes
علامت
marine code
علامت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com