Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
ghost signals
علایم راداری بدون منبع
Other Matches
ghost signals
علایم راداری سرگردان
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gravy trains
منبع درامد بدون زحمت
gravy train
منبع درامد بدون زحمت
air signal
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
datum dan buoy
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
ground signals
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
ups
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
radar silence
سکوت راداری
radar range mark
فاصله یاب راداری
ramark
فار راداری دریایی
range marker
فاصله یاب راداری
calibration marker
فاصله یاب راداری
radio altimeter
ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
deadlock
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
air traffic control radar system
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
line source
منبع خطی منبع شبکه
radar altitude
ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
display controlled
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
civision
رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
fog signal
علایم مه
draught marks
علایم ابخور
hazard signs
علایم خطر
indication of masculinity
علایم رجولیت
indication signs
علایم راهنمایی
traffic sign
تابلو علایم
informative signs
علایم اخباری
reflecting stud
علایم شبنما
plimsol mark
علایم بارگیری
fiducial marks
علایم پوشاننده
qualifying symbols
علایم توصیفی
identification markings
علایم شناسایی
visual signal
علایم بصری
control markings
علایم کنترل
cipher text
علایم رمز
sleeve emblem
علایم سراستین
load lines
علایم بارگیری
morse code
علایم مورس
legal assistance
علایم قراردادی نقشه
accounting symbol
علایم مشخصه حساب
military symbols
علایم قراردادی نظامی
emblem
با علایم نشان دادن
base symbol
علایم قراردادی مبنا
symbolic logic
زبان علایم یاعلامتی
emblems
با علایم نشان دادن
signaled
علایم مخابراتی مخابرات
signalled
علایم مخابراتی مخابرات
hazard signs
علایم امکان تولیدخطر
signal
علایم مخابراتی مخابرات
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
break up
مرز علایم مشخصه هدف
grid ticks
علایم شبکه بندی نقشه
legal assistance
کمکهای قضایی شرح علایم
r.m.a. color code
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
signal area
منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
sign off
علایم ختم مخابرات یامکالمات
break up
حد فاصل علایم مشخصه هدف
descriptive name
شرح علایم روی نقشه
radar echo
علایم روی صفحه رادار
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
regulatory signs
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
berne list
کتاب علایم شناسایی بین المللی
fiducial marks
علایم منطبق شونده در صفحه رادار
contacts
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
procedure sign
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
drift signal
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
service marking
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
blinker
چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام
signed route
جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
grid ticks
علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
pips
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipped
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipping
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pip
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
sanitize
حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
target echo
علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
to watch for certain symptoms
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
rootstock
منبع
cisterns
منبع اب
supplying
منبع
origins
منبع
wellspring
منبع
cisterns
منبع
receptacles
منبع
head spring
منبع
pool
منبع
pooled
منبع
reference
منبع
references
منبع
small reservoir at well top
منبع
source code
کد منبع
fountains
منبع
fountain
منبع
water supply
منبع اب
receptacle
منبع
pools
منبع
water supplies
منبع اب
supply
منبع
resource
منبع
resourc
منبع
cistern
منبع
fount
منبع
water system
منبع اب
supplied
منبع
source
منبع
hotbeds
منبع
cistern
منبع اب
origin
منبع
hotbed
منبع
spurious signal
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
data source
منبع داده
message source
منبع پیام
isogenous
دارای یک منبع
power supply
منبع انرژی
originals
منبع سرچشمه
light point
منبع روشنایی
resource
منبع ممر
power source
منبع قدرت
power supplay
منبع قدرت
second source
منبع دوم
lighting source
منبع روشنایی
power supply
منبع تغذیه
excitation source
منبع برانگیختگی
current supply
منبع جریان
resource sharing
اشتراک منبع
electron emitter
منبع الکترون
elevated tanke
منبع اب هوائی
elevator boot
منبع بالابر
resource file
فایل منبع
energizer
منبع انرژی
energy supply
منبع انرژی
power supplay
منبع تغذیه
resource allocation
اختصاص منبع
voltage source
منبع ولتاژ
neutron source
منبع نوترون
original
منبع سرچشمه
cold water supply
منبع ابسرد
cold body
منبع سرد
radiation source
منبع تشعشع
mains supply
منبع شبکه
resource management
مدیریت منبع
store of value
منبع ارزش
attack origine
محل یا منبع تک
source of power
منبع قدرت
source listing
لیست منبع
source language
زبان منبع
cooling water supply
منبع اب سرد
agency of communications
منبع ارتباط
heat supply
منبع حرارتی
incandescent source
منبع ملتهب
wellhead
منبع چشمه
grid bias supply
منبع ولتاژشبکه
source of power
منبع انرژی
source program
برنامه منبع
source
منبع منشاء
aliunde
از منبع دیگر
source
منبع برق
word of mouth
<idiom>
از منبع موثق
system resource
منبع سیستم
image source
منبع تصویر
illuminant
منبع نور
source routine
روال منبع
voltage source
منبع الکتریسیته
source register
ثبات منبع
source document
سند منبع
noises
منبع تغذیه
fountainhead
منبع خبر
source data
دادههای منبع
mine
منبع مامن
authority
منبع موثق
voltage source
منبع قدرت
magnetic storage
منبع مغناطیسی
light source
منبع نور
thermal reservoir
منبع گرمایی
noise
منبع تغذیه
thermal reservoir
منبع گرما
mined
منبع مامن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com