Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
base symbol
علایم قراردادی مبنا
Other Matches
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
legal assistance
علایم قراردادی نقشه
military symbols
علایم قراردادی نظامی
reciprocal agreement
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
air signal
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
datum dan buoy
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
discharge of contract
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
ground signals
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
civision
رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
fog signal
علایم مه
datum deck
پل مبنا
basis
مبنا
datum line
خط مبنا
benchmark
مبنا
benchmarks
مبنا
base line
خط مبنا
datum
مبنا
grade line
خط مبنا
radix
مبنا
indication of masculinity
علایم رجولیت
indication signs
علایم راهنمایی
informative signs
علایم اخباری
control markings
علایم کنترل
cipher text
علایم رمز
sleeve emblem
علایم سراستین
load lines
علایم بارگیری
plimsol mark
علایم بارگیری
qualifying symbols
علایم توصیفی
identification markings
علایم شناسایی
fiducial marks
علایم پوشاننده
draught marks
علایم ابخور
hazard signs
علایم خطر
morse code
علایم مورس
traffic sign
تابلو علایم
reflecting stud
علایم شبنما
visual signal
علایم بصری
arbitrary
قراردادی
defoult
قراردادی
contractual
قراردادی
based on a contract
قراردادی
bespoke
قراردادی
advice code
کد قراردادی
conventional
قراردادی
defaults
قراردادی
bespoken
قراردادی
defaulting
قراردادی
contracted
قراردادی
default
قراردادی
defaulted
قراردادی
base mortar
قبضه مبنا
basic price
قیمت مبنا
base number
عدد مبنا
base price
قیمت مبنا
base point
نقطه مبنا
base peak
پیک مبنا
base piece
قبضه مبنا
chart base
چارت مبنا
base piece
توپ مبنا
flat paint
رنگ مبنا
base period
زمان مبنا
flash color
رنگ مبنا
base speed
سرعت مبنا
datum plane
افق مبنا
bottom plate
صفحه مبنا
outline plan
طرح مبنا
bench mark
نشانه مبنا
basis price
قیمت مبنا
basing rate
نرخ مبنا
datum
سطح مبنا
basic capacity
گنجایش مبنا
design speed
سرعت مبنا
basic load
بار مبنا
base unit
یکان مبنا
ranges
منحنی مبنا
range
منحنی مبنا
radix point
نقطه مبنا
base rates
تعرفه مبنا
base rate
نرخ مبنا
reference cell
پیل مبنا
reference electrode
الکترود مبنا
reference phase
فاز مبنا
reference piece
توپ مبنا
basis
مبنا بنیاد
reference point
نقطه مبنا
ranged
منحنی مبنا
foundation
پایه مبنا
radix complement
مکمل مبنا
base address
آدرس مبنا
base rates
نرخ مبنا
base camp
پایگاه مبنا
base map
نقشه مبنا
base mortar
خمپاره مبنا
base rate
تعرفه مبنا
emblem
با علایم نشان دادن
hazard signs
علایم امکان تولیدخطر
symbolic logic
زبان علایم یاعلامتی
emblems
با علایم نشان دادن
signalled
علایم مخابراتی مخابرات
accounting symbol
علایم مشخصه حساب
signal
علایم مخابراتی مخابرات
signaled
علایم مخابراتی مخابرات
ghost signals
علایم راداری سرگردان
contractual relationship
رابطه قراردادی
agreed point
نقطه قراردادی
unconventional
غیر قراردادی
contracted weaver
بافنده قراردادی
convectional current
جریان قراردادی
conventional current
جریان قراردادی
To conclude an agreement (contract).
قراردادی بستن
prosign
علامت قراردادی
arbitrarily
بطور قراردادی
formal charge
بار قراردادی
conventions
ائین قراردادی
convention
ائین قراردادی
agreement water rate
نرخ قراردادی اب
code
نشانه قراردادی
contractual liability
مسئوولیت قراردادی
arbitrary
دلبخواه قراردادی
elevation
تراز از سطح مبنا
elevations
تراز از سطح مبنا
range
تغییر کردن خط مبنا
base line end station
ایستگاه انتهایی خط مبنا
ranges
تغییر کردن خط مبنا
ranged
تغییر کردن خط مبنا
absolute paths
مسیر نسبت به یک مبنا
base stock control
کنترل موجودی مبنا
ghost signals
علایم راداری بدون منبع
r.m.a. color code
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
grid ticks
علایم شبکه بندی نقشه
radar echo
علایم روی صفحه رادار
break up
حد فاصل علایم مشخصه هدف
descriptive name
شرح علایم روی نقشه
legal assistance
کمکهای قضایی شرح علایم
signal area
منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
break up
مرز علایم مشخصه هدف
sign off
علایم ختم مخابرات یامکالمات
phonetic alphabet
کلمات قراردادی مخابراتی
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
hit and miss
<idiom>
ناخوشآیند ،غیر قراردادی
award a contract
قراردادی را واگذار کردن
enter into an agreement
قراردادی را منعقد کردن
conventional programming
برنامه نویسی قراردادی
mixed radix notation
نشان گذاری امیخته مبنا
berne list
کتاب علایم شناسایی بین المللی
regulatory signs
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
fiducial marks
علایم منطبق شونده در صفحه رادار
taxies
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxiing
عضو گروه بازیگران قراردادی
to guarantee a contract
اجرای قراردادی راضمانت کردن
advice code
کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
all in contract
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
to enter into an agreement
پیمان یا قراردادی منعقد کردن
creation of contractual tie
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
taxied
عضو گروه بازیگران قراردادی
to draw up a contract
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
taxi squadder
بازیگر عضو گروه قراردادی
conventionality
مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
default setting
تنظیم پیش فرض یا قراردادی
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
default font
فونت پیش فرض یا قراردادی
taxi
عضو گروه بازیگران قراردادی
reference line
خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
contacted
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
contacting
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
procedure sign
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
drift signal
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
taxi squad
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionalist
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
signed route
جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
grid ticks
علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
service marking
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
blinker
چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام
executory contract
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
conventionally
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
rise and fall
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
pip
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipped
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipping
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pips
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
deal
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
to give somebody an ultimatum
به کسی آخرین مدت را دادن
[برای اجرای قراردادی]
deals
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
to off an agreement
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
yellow dog contract
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
contra proferentem
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
sanitize
حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
signals
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
restraint of trade
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
capitulation
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
target echo
علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com