Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
spurious signal
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
Other Matches
high class communication set
دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
signalled
علایم مخابراتی مخابرات
signaled
علایم مخابراتی مخابرات
signal
علایم مخابراتی مخابرات
excitation
انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
communication link
رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
volumes
قدرت دستگاه مخابراتی
volume
قدرت دستگاه مخابراتی
communication security monitoring
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
clocking
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
communication security account
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
controlled net
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
communication line
خط مخابراتی
communications protocol
پروتکل مخابراتی
signal services
قسمتهای مخابراتی
communications system
سیستم مخابراتی
signal services
خدمات مخابراتی
signal communications
ارتباطات مخابراتی
signal security
تامین مخابراتی
copied
نگهبان مخابراتی
communications channel
کانال مخابراتی
copying
نگهبان مخابراتی
telenet
شبکه مخابراتی
copy
نگهبان مخابراتی
copies
نگهبان مخابراتی
communications processor
پردازنده مخابراتی
communications link
پیوند مخابراتی
communication security
تامین مخابراتی
communication satellite
ماهواره مخابراتی
additives
پیوند کد مخابراتی
additive
پیوند کد مخابراتی
communication network
شبکه مخابراتی
communication link
تسلسل مخابراتی
communication deception
فریب مخابراتی
communication cover
پوشش مخابراتی
communication signal
سیگنال مخابراتی
signal flag
پرچم مخابراتی
communications satellite
ماهوارههای مخابراتی
communications software
نرم افزار مخابراتی
communications server
سرویس دهنده مخابراتی
common user net work
شبکه مخابراتی مشترک
communication relay ship
ناو تقویتی مخابراتی
communication standing instructions
دستورات ثابت مخابراتی
communication security
برقراری تامین مخابراتی
phonetic alphabet
کلمات قراردادی مخابراتی
selsyn
سیستم سینکرونیزه مخابراتی
standing signal instructions
دستورات ثابت مخابراتی
way station
ایستگاه رله مخابراتی
ace high
سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
communications control unit
واحد کنترل مخابراتی
communication security custodian
مسئول وسایل تامین مخابراتی
relays
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
spot net
شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
approved circuit
مدار تصویب شده مخابراتی
relay
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
phase jitter
اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
station log
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
directed net
شبکه توجیه شده مخابراتی
couriers
ماهواره مخابراتی رله کننده
courier
ماهواره مخابراتی رله کننده
fire direction net
شبکه مخابراتی هدایت اتش
programmable communications interface
رابط مخابراتی برنامه پذیر
signal security
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
tie line
کانال مخابراتی کرایه داده شده
station log
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
coverings
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
lock on
باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
simplex circuit
مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
covers
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
single line
مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
monitor
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitors
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
ground waves
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
way station
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
parrot
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
communication security custodian
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
cirvis
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
fan marker
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
pogo
در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
ecom
Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
common carrier
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
telpak
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
station number
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
compromising emanation
پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
helical wave guide
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
demodulator
دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
auto cat
هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
cattage key people
افرادی که در خانه کار می کنند و کار را از طریق سیستمهای مخابراتی فلاپی دیسک یاسایر وسایل به شرکت ارسال می دارند
paching central
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
air signal
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
syllabary
حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
datum dan buoy
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
ground signals
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
positive externalities
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
foreign exchange
پول خارجی ارز خارجی
outwork
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
civision
رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
wilson
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
fog signal
علایم مه
intruders
مزاحم
intruder
مزاحم
troubler
مزاحم
obtruder
مزاحم
troublous
مزاحم
enfant terrible
مزاحم
enfants terribles
مزاحم
obtrusive
مزاحم
tiresome
مزاحم
interfering
مزاحم
importunate
مزاحم
leeches
مزاحم
leech
مزاحم
a pain in the neck
<idiom>
مزاحم
plaguer
مزاحم
troublemaker
مزاحم
troublemakers
مزاحم
bothersome
مزاحم
worrisome
مزاحم
plimsol mark
علایم بارگیری
identification markings
علایم شناسایی
fiducial marks
علایم پوشاننده
sleeve emblem
علایم سراستین
hazard signs
علایم خطر
morse code
علایم مورس
qualifying symbols
علایم توصیفی
visual signal
علایم بصری
draught marks
علایم ابخور
informative signs
علایم اخباری
control markings
علایم کنترل
load lines
علایم بارگیری
cipher text
علایم رمز
indication of masculinity
علایم رجولیت
traffic sign
تابلو علایم
reflecting stud
علایم شبنما
indication signs
علایم راهنمایی
background noise
اصوات مزاحم
interference wave
موج مزاحم
interference field
میدان مزاحم
obtrudes
مزاحم شدن
molested
مزاحم شدن
molesting
مزاحم شدن
buttonhole
مزاحم شدن
buttonholed
مزاحم شدن
cumber
مزاحم شدن
profile drag
پسای مزاحم
molests
مزاحم شدن
interference current
جریان مزاحم
buttonholing
مزاحم شدن
buttonholes
مزاحم شدن
to be a pain in the neck
مزاحم بودن
obtruding
مزاحم شدن
interfered
مزاحم شدن
parastic drag
پسای مزاحم
perturb
مزاحم شدن
interfere
مزاحم شدن
obtrude
مزاحم شدن
obtruded
مزاحم شدن
molest
مزاحم شدن
parasitic current
جریان مزاحم
interferes
مزاحم شدن
burdensome tax
مالیات مزاحم
base symbol
علایم قراردادی مبنا
ghost signals
علایم راداری سرگردان
accounting symbol
علایم مشخصه حساب
emblems
با علایم نشان دادن
military symbols
علایم قراردادی نظامی
symbolic logic
زبان علایم یاعلامتی
legal assistance
علایم قراردادی نقشه
hazard signs
علایم امکان تولیدخطر
emblem
با علایم نشان دادن
strident
دارای صدای مزاحم
stridently
دارای صدای مزاحم
varmint
انسان یاحیوان مزاحم
She keep son bothering me .
مرتب مزاحم من است
varment
انسان یاحیوان مزاحم
combrous
صعب الوصول مزاحم
parasites
صدای مزاحم پارازیت
parasite
صدای مزاحم پارازیت
pesky
زحمت دهنده مزاحم
mush
صدای مزاحم پارازیت
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
legal assistance
کمکهای قضایی شرح علایم
descriptive name
شرح علایم روی نقشه
grid ticks
علایم شبکه بندی نقشه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com