English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (1 milliseconds)
English Persian
physiology علم وفایف الاعضاء
Other Matches
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
implied task وفایف استنتاجی
assignment of tasks تعیین وفایف
specified tasks وفایف تصریحی
wifehood وفایف زوجیت
function keys کلیدهایانجام وفایف
job description شرح وفایف شغلی
toe the line <idiom> انجام وفایف شخصی
muliebrity وفایف زنانه زنانگی
assignment of tasks واگذار کردن وفایف
positioned قراردادن امورات مربوط به وفایف
that is beyond my duty این از وفایف من خارج است
specified tasks ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
position قراردادن امورات مربوط به وفایف
breaks خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
break خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
functional وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
physiologic وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
physiological وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
he is nehgent of his duties در انجام وفایف خودسهل انگار است
deontology وفیفه شناسی علم وفایف اخلاقی
entoptics شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
second fiddle کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است
this duty precedes all others این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
admin تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
condonation اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
manning table جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
exquatur اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
automonitor ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
rosters سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
roster سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
parenthood مقام والدین وفایف والدین
restitution of conjugal rights دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
serjeancy گروهبانی وفایف گروهبانی
sergeancy گروهبانی وفایف گروهبانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com