English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (2 milliseconds)
English Persian
book learning علم کتابی
Search result with all words
White Paper کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
bookish کتابی
version کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
versions کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
literary کتابی
accession number نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
book draw تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
book move حرکت کتابی شطرنج
booklore علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
bookman کتابی
bookplayer شطرنج باز کتابی
by the book کتابی
carpenter stopper خفت کتابی
credenza قفسه یا جا کتابی
delectus کتابی که پارههای برگزیده
duodecimo کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
twelvemo کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
epitomist شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
flex x خرج انفجار کتابی
glossarist کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
grangerism ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
he presented abook to me کتابی بمن پیشکشی کرد
he presented me with a book کتابی بمن پیشکشی کرد
i had never seen such a book من هرگز چنین کتابی ندیده ام
interleaf برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
interleave برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
interpolator کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
literay کتابی
needle book سوزن دان کتابی
pedantry or pedantism پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
purview of a book انچه کتابی فرامیگیرد
rubricator کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
scissors and paste تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
scribal کتابی
sexto کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
the a of a book خوانندگان کتابی
to inset a sheet in a book برگی را در کتابی گذاشتن
to license a book اجازه چاپ کتابی را دادن
to prefix a chapter to a book فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
to put any one through a book کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
to read a book کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to wade through a book بکندی وزحمت کتابی راخواندن
what not قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
with out book برون سند کتابی ازبر
A to Z کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
To bind a book. کتابی را جلد کردن
when reading a book در حال خواندن کتابی
the forthcoming book کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
Duch arch قوس کتابی
edition [ed.] [of a book] ویرایش [کتابی]
edition [ed.] [of a book] چاپ [کتابی]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com