Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 41 (6 milliseconds)
English	Persian
boolean operator	عملگر جبر بول
Search result with all words
logical	تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
arithmetic	دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
notation	عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation	که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
notations	عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations	که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
operator	عملگر
operators	عملگر
argument	متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
arguments	متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
nor	عملگر بولی که یک جدول صحت تولید میکند نایا
aggregate operator	عملگر جمعی
annihilation operator	عملگر نابودی
arithmetic operator	نشان حسابی عملگر ریاضی
assignment operator	عملگر جایگزینی
attended operation	فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
binary operator	عملگر دوتایی
binary operator	عملگر دودوئی
boolean operation	عملگر منط قی مثل " و" و " یا " و...
boolean operator	عملگر بولی
boolean operator	عملگر بول
comparison operator	عملگر مقایسه
concatenation operator	عملگر الحاقی
conditional operator	عملگر شرطی
dyadic operator	عملگر دوتایی
laplace operator	عملگر لاپلاس
logical operator	عملگر منطقی
monadic operator	عملگر تکین
n ary operator	عملگر N تایی
nand operator	عملگر نقیض و
postfix	عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید
prefix notation	عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
redirection operator	عملگر تعیین جهت
relational operator	عملگر رابطهای
unary operator	عملگر یگانی
Laplace operator	عملگر لاپلاس [ریاضی] [فیزیک]
Laplacian	عملگر لاپلاس [ریاضی] [فیزیک]
differential operator	عملگر دیفرانسیلی [ریاضی]
operator	عملگر [ریاضی]
actuator	عملگر مکانیکی
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com