Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (7 milliseconds)
English
Persian
binary operator
عملگر دوتایی
dyadic operator
عملگر دوتایی
Other Matches
mackle
لکه یاخطی که دراثر تاشدن کاغد دوتایی چاپ شده باشد دوتایی چاپ شدن
spectroscopic binary
دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
operator
عملگر
operators
عملگر
concatenation operator
عملگر الحاقی
boolean operator
عملگر بول
boolean operator
عملگر بولی
binary operator
عملگر دودوئی
operator
عملگر
[ریاضی]
conditional operator
عملگر شرطی
comparison operator
عملگر مقایسه
laplace operator
عملگر لاپلاس
unary operator
عملگر یگانی
relational operator
عملگر رابطهای
actuator
عملگر مکانیکی
nand operator
عملگر نقیض و
n ary operator
عملگر N تایی
monadic operator
عملگر تکین
logical operator
عملگر منطقی
assignment operator
عملگر جایگزینی
annihilation operator
عملگر نابودی
aggregate operator
عملگر جمعی
duos
دوتایی
duo
دوتایی
duplex
دوتایی
couplement
دوتایی
didymous
دوتایی
double star
دوتایی
duplexes
دوتایی
dyadic
دوتایی
binary
دوتایی
binary star
دوتایی
bigeminal
دوتایی
doublet
دوتایی
doublets
دوتایی
dualism
دوتایی
dual
دوتایی
morote
دوتایی
boolean operator
عملگر جبر بول
redirection operator
عملگر تعیین جهت
differential operator
عملگر دیفرانسیلی
[ریاضی]
boolean operation
عملگر منط قی مثل " و" و " یا " و...
eclipse binary
دوتایی گرفتی
eclipse binary
دوتایی کسوفی
ni dan geri
ضربه دوتایی با پا
dyadic operation
عملکرد دوتایی
dyadic operation
عمل دوتایی
morote uke
دفاع دوتایی
dual magneto
مگنتوی دوتایی
dual indicator
نشاندهنده دوتایی
binary system
منظومه دوتایی
binary system
سیستم دوتایی
binary search
جستجوی دوتایی
binary relation
رابطه دوتایی
binary notation
نمادسازی دوتایی
binary compound
ترکیب دوتایی
binary alloy
الیاژ دوتایی
duplicating
مخزن دوتایی
duplicates
مخزن دوتایی
duplicated
مخزن دوتایی
dual compressor
کمپرسور دوتایی
duad
ترکیب دوتایی
doughunt shape
چنبره دوتایی
doublet level
ترازوی دوتایی
doublet band
نوار دوتایی
duplicate
مخزن دوتایی
notations
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
notation
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
Laplace operator
عملگر لاپلاس
[ریاضی]
[فیزیک]
Laplacian
عملگر لاپلاس
[ریاضی]
[فیزیک]
arithmetic operator
نشان حسابی عملگر ریاضی
binary operation
عمل دوتایی
[ریاضی]
double Dutch
طناببازی دوتایی نامفهوم
coupled columns
ستون های دوتایی
double shear
تنش برشی دوتایی
spectroscopic binary
دوتایی طیف نمودی
double-return stair
پله های دوتایی
flush bead moulding
[تزئینات گچ بری دوتایی]
dual ignition system
سیستم احتراق دوتایی
arguments
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
argument
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
interfertile
اماده زاد و ولد دوتایی باهم
attended operation
فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
nor
عملگر بولی که یک جدول صحت تولید میکند نایا
logical
تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
arithmetic
دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
postfix
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید
notations
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
prefix notation
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
h engine
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
acoustic coupler
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com