Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
delay
عملیات تاخیری
delaying
عملیات تاخیری
delays
عملیات تاخیری
delay action
عملیات تاخیری
delaying action
عملیات تاخیری
Search result with all words
delay position
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
Other Matches
delayed contact
چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
delay line storage
یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
dormant
عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
delayed action
وسیله با عمل تاخیری تاخیری
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
retardative
تاخیری
retardatory
تاخیری
delay line
خط تاخیری
dilatory
تاخیری
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
delay position
موضع تاخیری
time-lag fuse
فیوز تاخیری
delay action voltage
ولتاژ تاخیری
delay action fuse
فیوز تاخیری
dormant
وسیله تاخیری
delay action
عمل تاخیری
mercury delay line
خط تاخیری جیوهای
nickel celay line
خط تاخیری نیکلی
time delay relay
رله تاخیری
retarding effect
اثر تاخیری
delayed action
با ماسوره تاخیری
lagging current
شدت تاخیری
sonic delay line
خط تاخیری صوتی
fuze delay
ماسوره تاخیری
delay fuze
ماسوره تاخیری
delay element
عنصر تاخیری
delay distortion
اعوجاج تاخیری
delaying action
عمل تاخیری
delay arming
مکانیسم تاخیری
delay line register
ثبات با خط تاخیری
delayed elastic response
واکنش ارتجاعی تاخیری
magnetic aftereffect
اثر تاخیری مغناطیسی
delay arming
مسلح کننده تاخیری
magnetic creeping
اثر تاخیری مغناطیسی
delay equalizer
متعادل کننده تاخیری
soluble washer
ضامن تاخیری مین دریایی
sit on a lead
بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on the ball
بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
delayed opening
سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
operation
عملیات
op
عملیات
treatment
عملیات
operations
عملیات
treatments
عملیات
subversives
عملیات براندازی
subversive
عملیات براندازی
flow charts
شمای عملیات
flow chart
شمای عملیات
electrochemical treatment
عملیات الکتروشیمایی
counter-espionage
عملیات ضدجاسوسی
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
radius
شعاع عملیات
hostilities
عملیات خصمانه
hostility
عملیات خصمانه
action deferred
تامل در عملیات
offensives
عملیات افندی
air operations
عملیات هوایی
offensive
عملیات افندی
terrain
زمین عملیات
closing
خاتمه عملیات
earth work
عملیات خاکی
infiltration
عملیات نفوذی
dry run
عملیات جنگی
divert action
عملیات مخالف
phases
مرحله عملیات
destructive operation
عملیات مخرب
phased
مرحله عملیات
deputy for operations
معاونت عملیات
denial operations
عملیات ممانعتی
phase
مرحله عملیات
sabotage
عملیات تخریبی
sabotaged
عملیات تخریبی
sabotages
عملیات تخریبی
sabotaging
عملیات تخریبی
earthworks
عملیات خاکی
airborne battlefield
عملیات هوابرد
airmobile operations
عملیات هوارو
offenses
عملیات تعرضی
offence
عملیات افندی
continuity of operations
مداومت عملیات
offence
عملیات تعرضی
base operation
عملیات پایگاهی
concrete operations
عملیات عینی
concept of operations
تدبیر عملیات
block operation
عملیات بلوک
computer operation
عملیات کامپیوتر
building operations
عملیات ساختمانی
business type operation
عملیات تجارتی
combat information center
اطاق عملیات
phasing
مراحل عملیات
business type operation
عملیات کامپیوتری
centre of activities
مرکز عملیات
continuity of operations
تسلسل عملیات
offenses
عملیات افندی
base of operations
پایگاه عملیات
area of operation
منطقه عملیات
arithmetic operation
عملیات حسابی
actions
عملیات جنگی
covert operations
عملیات پنهانی
actions
جنگ عملیات
action
عملیات جنگی
action
جنگ عملیات
covert operations
عملیات مخفی
countermine
عملیات ضد مین
counter military
ضد عملیات نظامی
counter battery
عملیات ضد اتشبار
assistant chief of staff, g (operations
معاونت عملیات
autonomous operation
عملیات مستقل
autonomous operation
عملیات ازاد
conversational operation
عملیات محاورهای
chemical operations
عملیات شیمیایی
espial
عملیات جاسوسی
rescue operation
عملیات نجات
operation center
مرکز عملیات
operating program
برنامه عملیات
finishing
عملیات تکمیل
night operations
عملیات شبانه
initiative
ابتکار عملیات
initiatives
ابتکار عملیات
spial
عملیات جاسوسی
nature of the operation
ماهیت عملیات
manual operation
عملیات دستی
string operation
عملیات رشتهای
surface treatment
عملیات سطحی
logical operations
عملیات منطقی
scope
هدف عملیات
scope
منظور از عملیات
amphibious operation
عملیات اب خاکی
limiting operation
عملیات محدودکننده
synchronous operation
عملیات همزمان
region
ناحیه عملیات
psychological operations
عملیات روانی
pseudooperation
شبه عملیات
process chart
نقشه عملیات
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
plan of action
طرح عملیات
parallel operation
عملیات موازی
over the beach operations
عملیات کرانهای
over the beach operations
عملیات ساحلی
operations room
اتاق عملیات
operations research
تحقیق در عملیات
operations personal
پرسنل عملیات
scene of action
صحنه عملیات
serial operation
عملیات سری
operationally ready
حاضر به عملیات
operation overlay
کالک عملیات
operation map
نقشه عملیات
operation manager
مدیر عملیات
rehearsal
تکرار عملیات
war room
اتاق عملیات
harassing actions
عملیات ایذایی
global operation
عملیات سراسری
campaign
عملیات جنگی
Counter – espionage operations k.
عملیات ضد جاسوسی
Military operations.
عملیات نظامی
formal operations
عملیات صوری
campaigned
عملیات جنگی
Construction works .
عملیات ساختمانی
flight operations
عملیات پرواز
campaigning
عملیات جنگی
campaigns
عملیات جنگی
f.of operations
حوزه عملیات
regions
ناحیه عملیات
thermal treatment
عملیات گرمایی
heat treatment
عملیات حرارتی
terminal operations
عملیات اسکلهای
terminal operations
عملیات بارانداز
rehearsals
تکرار عملیات
hot dogging
عملیات نمایشی
external operation
عملیات خارجی
theater of operations
صحنه عملیات
immediate action
عملیات فوری
cycled
دوره عملیات یابازی
tactical concept
تدبیر عملیات تاکتیکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com