Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 238 (14 milliseconds)
English
Persian
internal
عملیات ریاضی ALU
Search result with all words
logic
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
notation
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
notations
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
general
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
generals
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
multiplication
عملیات ریاضی که یک عدد را یک واحد به خودش اضافه میکند
super-
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
sentinel
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
borrow
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrowed
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrows
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
order
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
operator
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
operators
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
precedence
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
reverse
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversed
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverses
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversing
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
floating
عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
mode
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
modes
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
result
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی
resulted
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی
resulting
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی
coprocessor
پردازندهای که نتایج عملیات ریاضی را سریع تر از بخش ALU از CPU انجام میدهد
gpr
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
OCP
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را طبق کد برنامه انجام میدهد
postfix
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید
prefix notation
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
processor
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
processor
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه
suffix notation
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
Other Matches
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
mathematical notation
نشانه گذاری ریاضی
[ریاضی]
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
mathematical logic
منطق ریاضی
[ریاضی]
von neuman morgensterm utility index
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operations
عملیات
treatments
عملیات
op
عملیات
operation
عملیات
treatment
عملیات
process chart
نقشه عملیات
rehearsal
تکرار عملیات
offensive
عملیات افندی
counter-espionage
عملیات ضدجاسوسی
immediate action
عملیات فوری
rehearsals
تکرار عملیات
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
offensives
عملیات افندی
base operation
عملیات پایگاهی
offenses
عملیات تعرضی
offence
عملیات افندی
flow chart
شمای عملیات
flow charts
شمای عملیات
phasing
مراحل عملیات
rescue operation
عملیات نجات
delay
عملیات تاخیری
delaying
عملیات تاخیری
subversives
عملیات براندازی
subversive
عملیات براندازی
scope
هدف عملیات
scope
منظور از عملیات
night operations
عملیات شبانه
psychological operations
عملیات روانی
delays
عملیات تاخیری
nature of the operation
ماهیت عملیات
offence
عملیات تعرضی
hot dogging
عملیات نمایشی
pseudooperation
شبه عملیات
earthworks
عملیات خاکی
sabotaging
عملیات تخریبی
operation manager
مدیر عملیات
actions
جنگ عملیات
actions
عملیات جنگی
terrain
زمین عملیات
infiltration
عملیات نفوذی
operation map
نقشه عملیات
plan of action
طرح عملیات
limiting operation
عملیات محدودکننده
logical operations
عملیات منطقی
operation overlay
کالک عملیات
parallel operation
عملیات موازی
over the beach operations
عملیات کرانهای
over the beach operations
عملیات ساحلی
operations room
اتاق عملیات
operations research
تحقیق در عملیات
operations personal
پرسنل عملیات
manual operation
عملیات دستی
phase
مرحله عملیات
phased
مرحله عملیات
sabotages
عملیات تخریبی
offenses
عملیات افندی
sabotaged
عملیات تخریبی
campaign
عملیات جنگی
action
جنگ عملیات
operating program
برنامه عملیات
sabotage
عملیات تخریبی
campaigned
عملیات جنگی
operation center
مرکز عملیات
campaigning
عملیات جنگی
action
عملیات جنگی
phases
مرحله عملیات
campaigns
عملیات جنگی
operationally ready
حاضر به عملیات
radius
شعاع عملیات
string operation
عملیات رشتهای
electrochemical treatment
عملیات الکتروشیمایی
base of operations
پایگاه عملیات
earth work
عملیات خاکی
block operation
عملیات بلوک
building operations
عملیات ساختمانی
business type operation
عملیات تجارتی
business type operation
عملیات کامپیوتری
centre of activities
مرکز عملیات
chemical operations
عملیات شیمیایی
Military operations.
عملیات نظامی
autonomous operation
عملیات ازاد
autonomous operation
عملیات مستقل
surface treatment
عملیات سطحی
f.of operations
حوزه عملیات
synchronous operation
عملیات همزمان
external operation
عملیات خارجی
Construction works .
عملیات ساختمانی
area of operation
منطقه عملیات
arithmetic operation
عملیات حسابی
espial
عملیات جاسوسی
terminal operations
عملیات اسکلهای
assistant chief of staff, g (operations
معاونت عملیات
combat information center
اطاق عملیات
dry run
عملیات جنگی
computer operation
عملیات کامپیوتر
countermine
عملیات ضد مین
regions
ناحیه عملیات
region
ناحیه عملیات
covert operations
عملیات مخفی
covert operations
عملیات پنهانی
destructive operation
عملیات مخرب
deputy for operations
معاونت عملیات
denial operations
عملیات ممانعتی
delaying action
عملیات تاخیری
delay action
عملیات تاخیری
counter military
ضد عملیات نظامی
divert action
عملیات مخالف
Counter – espionage operations k.
عملیات ضد جاسوسی
counter battery
عملیات ضد اتشبار
terminal operations
عملیات بارانداز
concept of operations
تدبیر عملیات
concrete operations
عملیات عینی
theater of operations
صحنه عملیات
thermal treatment
عملیات گرمایی
continuity of operations
مداومت عملیات
continuity of operations
تسلسل عملیات
conversational operation
عملیات محاورهای
war room
اتاق عملیات
heat treatment
عملیات حرارتی
spial
عملیات جاسوسی
airmobile operations
عملیات هوارو
scene of action
صحنه عملیات
initiatives
ابتکار عملیات
initiative
ابتکار عملیات
closing
خاتمه عملیات
harassing actions
عملیات ایذایی
serial operation
عملیات سری
air operations
عملیات هوایی
action deferred
تامل در عملیات
global operation
عملیات سراسری
formal operations
عملیات صوری
finishing
عملیات تکمیل
hostilities
عملیات خصمانه
airborne battlefield
عملیات هوابرد
amphibious operation
عملیات اب خاکی
flight operations
عملیات پرواز
hostility
عملیات خصمانه
combat operations
مرکز عملیات رزمی
data transfer operations
عملیات انتقال داده
containing action
عملیات احاطهای بازدارنده
clearing operations
عملیات مین روبی
heat treating equipment
تاسیسات عملیات حرارتی
concept of operations
روش اجرای عملیات
furnace campaign
عملیات داخل کوره
computer operations manager
مدیر عملیات کامپیوتر
air area operations
عملیات منطقه هوایی
naval district
ناحیه عملیات دریایی
aerospace projection operations
بالای منطقه عملیات
agendum
دستورکار برنامهء عملیات
hot working steel
فولاد عملیات حرارتی
heat treatment crack
ترک عملیات حرارتی
heat treatable
قابل عملیات حرارتی
psychological warfare
عملیات جنگ روانی
direction center
مرکز هدایت عملیات
d day
روز شروع عملیات
logs
ضبط مجموعهای از عملیات
logistic route
فن امادکردن یکانهادر عملیات
multijob operation
عملیات چند کاره
heat treating property
خاصیت عملیات حرارتی
umpire
داوری عملیات بازرس
log
ضبط مجموعهای از عملیات
control center
مرکز کنترل عملیات
heat treating furnace
کوره عملیات حرارتی
retirement
عملیات عقب روی
contingency plan
طرح عملیات احتمالی
h hour
ساعت شروع عملیات
civil military action
عملیات مردم یاری
cycled
دوره عملیات یابازی
intratheater
داخل صحنه عملیات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com