English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
parallel operation عملیات موازی
Search result with all words
universal مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
Other Matches
parallelling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
shunt موازی موازی فرعی
shunted موازی موازی فرعی
shunts موازی موازی فرعی
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
parallel موازی
paralleled موازی
paralleling موازی
coaxial موازی
parallel ruler خط کش موازی
shunt موازی
parallelling موازی
parallels موازی
shunts موازی
shunted موازی
two parallel lines دو خط موازی
parallelled موازی
parallel port درگاه موازی
parallel printer چاپگر موازی
centronics interface رابط موازی
parallel printing چاپ موازی
parallel processing پردازش موازی
parallel operation عملکرد موازی
parallel system شبکه موازی
shunt مقاومت موازی
parallel processor موازی پرداز
along موازی با طول
parallel run اجرای موازی
parallel storage انباره موازی
shunts مقاومت موازی
parallel sheaf مروحه موازی
parallel storage انبارش موازی
shunted مقاومت موازی
parallel reading خواندن موازی
parallel operation عمل موازی
machinist vise گیره موازی
running in parallel پردازش موازی
parallel access دستیابی موازی
collimator موازی ساز
parallels برابر خط موازی
parallel برابر خط موازی
parallelling برابر خط موازی
paralleled برابر خط موازی
parallelled برابر خط موازی
paralleling برابر خط موازی
parallel adder افزایشگر موازی
parallel cells یاختههای موازی
parallel interface رابط موازی
parallel feed خورد موازی
parallel conversion تبدیل موازی
parallel connection اتصال موازی
parallel computer کامپیوتر موازی
parallel column ستونهای موازی
parallel circuit مدار موازی
parallel processor پردازنده موازی
parallel transmission مخابره موازی
parallel transmission انتقال موازی
serioprallel دنبالهای و موازی
axially parallel موازی محوری
pyeonhi seogi موازی ایستادن
doube bead گچ بری موازی
antiparalle موازی ناهمسو
shunt capacitor خازن موازی
parallel transmission ارسال موازی
shunt element عنصر موازی
paralleling موازی کردن اسکیها
parallel adder جمع کننده موازی
offside line خط فرضی موازی با دروازه
parallelling موازی کردن اسکیها
parallel clamp گیره پیچی موازی
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
parallel access با دست یابی موازی
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
twentyfive yard line خط 52 یاردی موازی خط پایانی
series parallel connection اتصال زنجیری- موازی
parallel perspective پرسپکتیو همرو یا موازی
to draw parallels خطهای موازی کشیدن
to flatten out بازمین موازی شدن
parallel موازی کردن اسکیها
one point perspective پرسپکتیو همرو یا موازی
to flatten out موازی زمین پروازکردن
paralleled موازی کردن اسکیها
twentyfive خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
parallel search storage انباره جستجوی موازی
collimate موازی قرار دادن
series parallel connection اتصال سری- موازی
parallelled موازی کردن اسکیها
parallel gap welder جوشگر شکاف موازی
flash معدن موازی سریع A/D.
endline خطوط موازی با 04 مترفاصله
jet turn چرخش موازی اسکی ها
gules خطوط موازی عمودی
flashed معدن موازی سریع A/D.
flashes معدن موازی سریع A/D.
parallel trussed girder تیر شبکهای موازی
parallel resonant circuit مدار همنوای موازی
ideal paralleling مدار موازی ایده ال
branch extension اتصال موازی فرعی
multiple transformer مبدل با اتصال موازی
swings پیچیدن موازی اسکیها
five yard line خط داخلی و موازی خط کناری
clamp base vise گیره با فکهای موازی
swing پیچیدن موازی اسکیها
parallels موازی کردن اسکیها
bowling crease خط موازی جلوی پایه ها
parallel input output ورودی و خروجی موازی
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
to decline from the parallel از حالت موازی خارج شدن
connect in parallel بطور موازی اتصال دادن
dual دو لیست موازی جدا از اطلاعات
stramline flow جریان موازی یابی ممانعت
series parallel dimming اتصال زنجیری- موازی لامپها
chitary jireugi ضربه مشت موازی یا افقی
strainght running فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
shunted موازی کردن بستن بسته شدن
shunts موازی کردن بستن بسته شدن
railings تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
stria نوار باریک هریک از خطوط موازی
parallel خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
shunt موازی کردن بستن بسته شدن
paralleled خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallelling خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
narani seogi ایستادن موازی پاها همعرض شانه
parallels خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
multidimensional تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
railing تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
parallelled خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
magnetic shunt اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
choir-aisle [راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
paralleling خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
carding موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
rejector اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس
bit parallel طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
petri nets مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
bicylindrical دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
parallel داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
contact lights چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
paralleling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallels وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallels داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleled داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
array آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
paralleled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
gauge railway فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
gangplow گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
parallelled داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
arrays آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
parallel وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleling داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
force displaced in parallel [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
input/output داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
serials قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
interface پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
serial قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
interfaces پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
connection اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
fishbone mine سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
stem turn پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
connexions اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
parallelled مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com