Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
airmobile operations
عملیات هوارو
Search result with all words
airmobile support party
گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
Other Matches
airial
هوارو
airmobile
هوارو
airmobile column
ستون هوارو
airmobility
هوارو بودن
sea tail
دنباله دریایی یکانهای هوارو
airmobility
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
treatment
عملیات
op
عملیات
operation
عملیات
operations
عملیات
treatments
عملیات
offence
عملیات تعرضی
business type operation
عملیات کامپیوتری
delay
عملیات تاخیری
delays
عملیات تاخیری
delaying
عملیات تاخیری
campaigns
عملیات جنگی
offenses
عملیات افندی
operations personal
پرسنل عملیات
offenses
عملیات تعرضی
building operations
عملیات ساختمانی
offence
عملیات افندی
campaigning
عملیات جنگی
business type operation
عملیات تجارتی
operations research
تحقیق در عملیات
serial operation
عملیات سری
concept of operations
تدبیر عملیات
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
process chart
نقشه عملیات
pseudooperation
شبه عملیات
computer operation
عملیات کامپیوتر
flight operations
عملیات پرواز
combat information center
اطاق عملیات
psychological operations
عملیات روانی
rescue operation
عملیات نجات
plan of action
طرح عملیات
phasing
مراحل عملیات
operations room
اتاق عملیات
over the beach operations
عملیات ساحلی
centre of activities
مرکز عملیات
infiltration
عملیات نفوذی
chemical operations
عملیات شیمیایی
parallel operation
عملیات موازی
scene of action
صحنه عملیات
concrete operations
عملیات عینی
over the beach operations
عملیات کرانهای
air operations
عملیات هوایی
subversive
عملیات براندازی
flow charts
شمای عملیات
flow chart
شمای عملیات
counter-espionage
عملیات ضدجاسوسی
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
arithmetic operation
عملیات حسابی
offensives
عملیات افندی
offensive
عملیات افندی
closing
خاتمه عملیات
earthworks
عملیات خاکی
sabotaging
عملیات تخریبی
subversives
عملیات براندازی
area of operation
منطقه عملیات
global operation
عملیات سراسری
action deferred
تامل در عملیات
heat treatment
عملیات حرارتی
hot dogging
عملیات نمایشی
amphibious operation
عملیات اب خاکی
harassing actions
عملیات ایذایی
airborne battlefield
عملیات هوابرد
immediate action
عملیات فوری
hostility
عملیات خصمانه
hostilities
عملیات خصمانه
sabotages
عملیات تخریبی
sabotaged
عملیات تخریبی
sabotage
عملیات تخریبی
base operation
عملیات پایگاهی
block operation
عملیات بلوک
operating program
برنامه عملیات
operation center
مرکز عملیات
operation manager
مدیر عملیات
operation map
نقشه عملیات
actions
عملیات جنگی
actions
جنگ عملیات
action
عملیات جنگی
action
جنگ عملیات
operation overlay
کالک عملیات
base of operations
پایگاه عملیات
autonomous operation
عملیات ازاد
night operations
عملیات شبانه
phases
مرحله عملیات
phased
مرحله عملیات
phase
مرحله عملیات
limiting operation
عملیات محدودکننده
logical operations
عملیات منطقی
manual operation
عملیات دستی
terrain
زمین عملیات
assistant chief of staff, g (operations
معاونت عملیات
formal operations
عملیات صوری
nature of the operation
ماهیت عملیات
autonomous operation
عملیات مستقل
operationally ready
حاضر به عملیات
scope
هدف عملیات
delaying action
عملیات تاخیری
counter military
ضد عملیات نظامی
countermine
عملیات ضد مین
rehearsal
تکرار عملیات
initiatives
ابتکار عملیات
initiative
ابتکار عملیات
denial operations
عملیات ممانعتی
war room
اتاق عملیات
deputy for operations
معاونت عملیات
f.of operations
حوزه عملیات
terminal operations
عملیات اسکلهای
covert operations
عملیات مخفی
Counter – espionage operations k.
عملیات ضد جاسوسی
delay action
عملیات تاخیری
theater of operations
صحنه عملیات
thermal treatment
عملیات گرمایی
espial
عملیات جاسوسی
spial
عملیات جاسوسی
external operation
عملیات خارجی
covert operations
عملیات پنهانی
string operation
عملیات رشتهای
surface treatment
عملیات سطحی
synchronous operation
عملیات همزمان
rehearsals
تکرار عملیات
electrochemical treatment
عملیات الکتروشیمایی
scope
منظور از عملیات
conversational operation
عملیات محاورهای
Military operations.
عملیات نظامی
counter battery
عملیات ضد اتشبار
terminal operations
عملیات بارانداز
dry run
عملیات جنگی
finishing
عملیات تکمیل
divert action
عملیات مخالف
campaign
عملیات جنگی
radius
شعاع عملیات
continuity of operations
مداومت عملیات
campaigned
عملیات جنگی
earth work
عملیات خاکی
Construction works .
عملیات ساختمانی
destructive operation
عملیات مخرب
regions
ناحیه عملیات
region
ناحیه عملیات
continuity of operations
تسلسل عملیات
feinted
تظاهر به عملیات تظاهرات
feint
تظاهر به عملیات تظاهرات
black market operations
عملیات بازار سیاه
exercise code word
رمز عملیات مانور
task element
عنصر اجرای عملیات
maritime operations
عملیات دریایی یا ناوگانی
espial officer
افسر عملیات جاسوسی
crashingly
پایان عملیات کامپیوتر
cycled
دوره عملیات یابازی
logistic route
فن امادکردن یکانهادر عملیات
ceased
قطع کردن عملیات
open market operations
عملیات بازار ازاد
reconnoitres
عملیات اکتشافی کردن
stability
عملیات ارام سازی
reconnoitre
عملیات اکتشافی کردن
reconnoiters
عملیات اکتشافی کردن
feints
تظاهر به عملیات تظاهرات
furnace campaign
عملیات داخل کوره
multijob operation
عملیات چند کاره
reconnoitering
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitered
عملیات اکتشافی کردن
ceasing
قطع کردن عملیات
cease
قطع کردن عملیات
ceases
قطع کردن عملیات
macro
طبقات و عملیات در یک تابع
naval district
ناحیه عملیات دریایی
reconnoitring
عملیات اکتشافی کردن
crashing
پایان عملیات کامپیوتر
cycle
دوره عملیات یابازی
agendum
دستورکار برنامهء عملیات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com