English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
English Persian
flight operations عملیات پرواز
Search result with all words
pathfinder راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
pathfinders راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
aircraft turn around اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
helicopter wave گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
Other Matches
inflight reliability تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
flight coordination هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
sorties پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runway راه پرواز باند پرواز
runways راه پرواز باند پرواز
sortie پرواز یک هواپیما یایک پرواز
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
flight test ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
beacon flight پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
blast off پرواز
tripped پرواز
sorties پرواز
trips پرواز
trip پرواز
flightless بی پرواز
fly پرواز
sortie پرواز
ceilings حد پرواز
flight پرواز
ceiling حد پرواز
flight line خط پرواز
blast-off پرواز
night flying شب پرواز کن
flight decks پل پرواز
night flying پرواز
flying پرواز
flight deck پل پرواز
helm سکان پرواز
aviate پرواز کردن
air medal نشان پرواز
administrative flight پرواز اداری
ceilings سقف پرواز
fly پرواز کردن
flying پرواز کننده
scampers پرواز سریع
scampering پرواز سریع
ceiling سقف پرواز
flight deck عرشه پرواز
goggling عینک پرواز
goggled عینک پرواز
goggle عینک پرواز
soloists خلبان تک پرواز
soloist خلبان تک پرواز
ambitious بلند پرواز
high-flying بلند پرواز
altivolant بلند پرواز
runways باند پرواز
runways خیابان پرواز
flight decks عرشه پرواز
kite پرواز کردن
kites پرواز کردن
scampered پرواز سریع
scamper پرواز سریع
flypasts پرواز در ارتفاع کم
flypast پرواز در ارتفاع کم
flybys پرواز در ارتفاع کم
flyby پرواز در ارتفاع کم
aspirational [British E] <adj.> بلند پرواز
helms سکان پرواز
runway باند پرواز
to take off پرواز کردن
instrument fkight پرواز کور
single flight پرواز رفت
return flight پرواز برگشت
icarian بلند پرواز
high flying بلند پرواز
flying speed سرعت پرواز
flying shot تیر سر پرواز
flying officer افسر پرواز
flying ground میدان پرواز
flyable قابل پرواز
instrument flight پرواز کور
in-flight حین پرواز
to launch into the air پرواز کردن
to take wing پرواز کردن
visual flight پرواز بصری
space flight پرواز فضایی
sortie reference شماره پرواز
soarer پرواز کننده
preflight قبل از پرواز
post flight بعد از پرواز
path of flight مسیر پرواز
on the wing پرواز کننده
mission ready اماده پرواز
volant پرواز کننده
volitant پرواز کننده
flighty deck اطاق پرواز
flightworthy قابل پرواز
flight computer کامپیوتر پرواز
flight clearance اجازه پرواز
flege قابل پرواز
dead reckonning پرواز کور
cruising altitude ارتفاع پرواز
combat available اماده به پرواز
free flight پرواز ازاد
blood agent مدت پرواز
flight control کنترل پرواز
flight ration جیره پرواز
flight platform سکوی پرواز
flight path مسیر پرواز
flight navigator هدایتگر پرواز
flight manual دستورالعمل پرواز
flight level سطح پرواز
flight level سقف پرواز
flight leader فرمانده پرواز
flight gear لباس پرواز
flight engineer مهندس پرواز
take off پرواز کردن
runway خیابان پرواز
flight پرواز کردن
flight مسیر پرواز
wing پرواز پرش
winging پرواز پرش
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
hoverting حفظ ارتفاع پرواز
sortie هواپیمای اماده به پرواز
final heading مسیر پرواز نهایی
fly پرواز کردن پریدن
time of flight زمان پرواز هواپیما
flight clearance تعیین امنیت پرواز
outfly در پرواز پیشی افتادن از
sorties هواپیمای اماده به پرواز
preflight قبل از شروع پرواز
before flight inspection بازدید قبل از پرواز
fly گریختن پریدن پرواز
planed صاف کردن پرواز
fly پراندن پرواز دادن
departure air field فرودگاه پرواز هواپیما
distinguished flying cross نشان ممتاز پرواز
distinguished flying cross نشان صلیب پرواز
hovers پرواز نزدیک زمین
hovered پرواز نزدیک زمین
fly control قسمت کنترل پرواز
flyable dud هواپیمای قابل پرواز
planing صاف کردن پرواز
planes صاف کردن پرواز
plane صاف کردن پرواز
What's the flight number? شماره پرواز چیست؟
on the line هواپیمای اماده پرواز
flight visibility قابلیت دید پرواز
flight simulator شبیه ساز پرواز
floating نوک پرواز کننده
hover پرواز نزدیک زمین
flight level سطح ارتفاع پرواز
time of flight زمان پرواز گلوله
highflyer ادم بلند پرواز
highflier ادم بلند پرواز
flight log دفتر وقایع پرواز
flight pay فوق العاده پرواز
glide mode روش پرواز ازاد
afterflight inspection بازدید بعد از پرواز
auxiliary flight surfaces سطوح پرواز کمکی
aviation pay فوق العاده پرواز
airworthiness مناسب برای پرواز
airspace restricted area منطقه پرواز محدود
prior permission اجازه قبلی پرواز
special area منطقه پرواز مخصوص
air register تنظیم نوبت پرواز
lavitate در هوا پرواز دادن
endurance حداکثرتوان پرواز یا حرکت
airworthiness directive دستورالعمل صلاحیت پرواز
low level سقف پرواز کوتاه
airspace restricted area منطقه محدودیت پرواز
airworthiness دارای صلاحیت پرواز
airworthiness certificate گواهینامه صلاحیت پرواز
airworthy دارای صلاحیت پرواز
cruising level سقف پرواز ثابت
airworthy مناسب برای پرواز
aero مربوط به پرواز یا هواپیما
to impose [place] a flying ban قدغن کردن پرواز
to ban from flying قدغن کردن پرواز
to connect with a flight به پرواز [دیگری] وصل شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com