English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
fullering عمل اب بندی در شکافهای مخازن
Other Matches
deep tank مخازن اب و سوخت زیر ناو مخازن پایین ناو
alignment notches شکافهای هم ترازی
earthquake fountains شکافهای زلزله
rifts شکافهای ایجاد شده در سنگ
rift شکافهای ایجاد شده در سنگ
free surface مخازن ازاد اب
bulk loading بارگیری در مخازن
ballast tank مخازن بالاست
band screen صافی مخازن
septic tanks مخازن گندزدائی
void مخازن خالی ناو
scuttlebutt مخازن اب شیرین ناو
trim tanks مخازن تعادل ناو
watertender متصدی مخازن اب ناو
top off پر کردن مخازن ناو
tank irrigation شبکه ابیاری با مخازن کوچک
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
ballast tank مخازن مخصوص حفظ تعادل ناو
sludge لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
vortex tube وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
peripheral slots شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
classification طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
humidity insulation نم بندی
neuration رگ بندی
laced بندی
striation خط بندی
nailed up سر هم بندی
mud sill ته بندی
queuing صف بندی
snacks ته بندی
humidity insulation اب بندی
hermetic sealing اب بندی
taping ته بندی
snack ته بندی
queing صف بندی
funicular بندی
articular بندی
seals اب بندی
lapping اب بندی
waterproofing اب بندی
vanation رگ بندی
patching سر هم بندی
funiculars بندی
alignment صف بندی
trimerous سه بندی
commissural بندی
seal اب بندی
alignments صف بندی
commisural بندی
sealing off اب بندی
package عدل بندی
sealing wax موم اب بندی
ranks رتبه بندی
seal bars میلههای اب بندی
paging صفحه بندی
tabulates جدول بندی
tabulated جدول بندی
tabulate جدول بندی
wagering شرط بندی
sealing liquid مایع اب بندی
sealing joint اتصال اب بندی
grade درجه بندی
patchery سرهم بندی
scheme of colour رنگ بندی
formulation صورت بندی
taxonomy طبقه بندی
taxonomies طبقه بندی
queuing theory نظریه صف بندی
packages بسته بندی
ranked رتبه بندی
packaged عدل بندی
packaged بسته بندی
rank رتبه بندی
regimentalation گروه بندی
premunition پیش بندی
scheduling queue صف زمان بندی
grades درجه بندی
rootage ریشه بندی
ring clossure حلقه بندی
rhyme scheme قافیه بندی
phantasma چشم بندی
reticulation شبکه بندی
package بسته بندی
totalization جمع بندی
packages عدل بندی
waterproofing course اندود اب بندی
trelliswork داربست بندی
sealing screw پیچ اب بندی
toe protection پاشنه بندی
to take a snack ته بندی کردن
to pin up بی بندی کردن
to nails up سر هم بندی کردن
to mull a mull of سر هم بندی کردن
to make a muddle of سر هم بندی کردن
to make a mess of سر هم بندی کردن
terracing تراس بندی
tariff classification تعرفه بندی
partitioning جزء بندی
sealing اب بندی کردن
wainscoting تخته بندی
vertebration فقره بندی
regimentation گروه بندی
vertebration مهره بندی
vernation برگ بندی
venation رگه بندی
underpin پی بندی کردن
underpinned پی بندی کردن
underpins پی بندی کردن
typification طبقه بندی
typification سنخ بندی
triangulation مثلث بندی
triangularization مثلث بندی
tabulation جدول بندی
syllabification هجا بندی
syllabicity هجا بندی
gamble شرط بندی
gambled شرط بندی
snow job سرهم بندی
gambles شرط بندی
skelton استخوان بندی
single sling باربردار یک بندی
shuttering تخته بندی
shoring شمع بندی
self dramatization بخود بندی
segmentation قطعه بندی
somatotyping سنخ بندی تن
staping مرحله بندی
syllabication هجا بندی
summation جمع بندی
subsumption رده بندی
stratification طبقه بندی
stratification چینه بندی
systemization طبقه بندی
stratification لایه بندی
stratification قشر بندی
steining طوقه بندی
sealings بتونه اب بندی
juggle چشم بندی
quotas سهمیه بندی
colonnade ستون بندی
colonnades ستون بندی
gradin پله بندی
gipsyhood غربال بندی
gipsydom غربال بندی
gemmulation جرثومه بندی
rationing جیره بندی
rationing سهمیه بندی
division طبقه بندی
divisions طبقه بندی
formwork قالب بندی
jerry-built سر هم بندی شده
jerry built سر هم بندی شده
spacing فاصله بندی
line graduation تقسیم بندی خط
layering لایه بندی
justification صفحه بندی
justifications صفحه بندی
lattice work شبکه بندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com