Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
adenoidectomy
عمل برداشتن لوزه سوم
[پزشکی]
Other Matches
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
tonsils
لوزه
tonsil
لوزه
amygdala
لوزه
tonsillectomy
عمل لوزه
tonsil
لوزه
[کالبدشناسی]
tonsillitis
اماس لوزه
tonsillotomy
برش وقطع لوزه
enlarged tonsils
تورم لوزه ها
[پزشکی]
trends
الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
enlarged tonsils
بزرگ شدگی لوزه ها
[پزشکی]
trend
الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
tonsillitis
ورم لوزه زهر باد
adenoid
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
pharyngeal tonsil
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
nasopharyngeal tonsil
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
adenoid
لوزه سوم
[پزشکی]
[کالبد شناسی بدن انسان]
pharyngeal tonsil
لوزه سوم
[پزشکی]
[کالبد شناسی بدن انسان]
nasopharyngeal tonsil
لوزه سوم
[پزشکی]
[کالبد شناسی بدن انسان]
deleted
برداشتن
pick up
برداشتن
pickup
برداشتن
countertrace
برداشتن از
take
برداشتن
sublate
برداشتن
take up
برداشتن
to mop up
برداشتن
to pick up
برداشتن
ingether
برداشتن
ingather
برداشتن
glom
برداشتن
deletes
برداشتن
include
در برداشتن
delete
برداشتن
moistening
نم برداشتن
flaws
مو برداشتن
flaw
مو برداشتن
includes
در برداشتن
takes
برداشتن
to pull off
برداشتن
lift
برداشتن
to take up
برداشتن
lifting
برداشتن
removes
برداشتن
deleting
برداشتن
remove
برداشتن
to run away with
برداشتن
removing
از جا برداشتن
removing
برداشتن
lifted
برداشتن
lifts
برداشتن
removes
از جا برداشتن
remove
از جا برداشتن
flaws
ترک برداشتن
to come at a bound
<idiom>
خیز برداشتن
feet
پاچنگال برداشتن
heave
خیز برداشتن
heaved
خیز برداشتن
cease
دست برداشتن
flaw
ترک برداشتن
decodes
برداشتن رمز
transcribing
رونوشت برداشتن
resign
دست برداشتن
desist
دست برداشتن
surmounted
ازمیان برداشتن
surmounting
ازمیان برداشتن
surmounts
ازمیان برداشتن
twist
تاب برداشتن
twisting
تاب برداشتن
twists
تاب برداشتن
decode
برداشتن رمز
decoded
برداشتن رمز
off take rudder
سکان برداشتن
to take off
برداشتن بردن
picturize
فیلم برداشتن از
remove slag
سرباره را برداشتن
run away with
برداشتن و در رفتن
shuffle off
به عجله برداشتن
snap up
تند برداشتن
to sweep away
ازمیان برداشتن
to receive a wound
زخم برداشتن
to carry arms
سلاح برداشتن
to d. the cloth
رومیزی را برداشتن
to fly to arms
سلاح برداشتن
make a copy of
رونوشت برداشتن
ingether
خرمن برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate .
ازمیان برداشتن
surmount
ازمیان برداشتن
unhood
سرپوش برداشتن از
uncap
سر پوش برداشتن از
uncap
کلاه از سر برداشتن
break step
غلط پا برداشتن
to break step
غلط پا برداشتن
demountable
قابل برداشتن
dequeue
برداشتن اقلام یک صف
emarginate
برداشتن حاشیه از
give up
دست برداشتن از
to take the photograph of
عکس برداشتن از
to have one's p taken
عکس برداشتن
spoon
با قاشق برداشتن
elide
ازاخر برداشتن
elides
ازاخر برداشتن
eliding
ازاخر برداشتن
unveiling
حجاب برداشتن
step
قدم برداشتن
step
گام برداشتن
stepping
قدم برداشتن
stepping
گام برداشتن
elided
ازاخر برداشتن
unmask
نقاب برداشتن از
unveils
حجاب برداشتن
unveiled
حجاب برداشتن
unveil
حجاب برداشتن
spooned
با قاشق برداشتن
spooning
با قاشق برداشتن
spoons
با قاشق برداشتن
removing
برداشتن مهر
warp
تاب برداشتن
removes
برداشتن مهر
warped
تاب برداشتن
remove
برداشتن مهر
warps
تاب برداشتن
gait
گام برداشتن
unmasked
نقاب برداشتن از
unmasking
نقاب برداشتن از
unmasks
نقاب برداشتن از
machined
براده برداشتن
transcribe
رونوشت برداشتن
crack
شکاف برداشتن
machine
براده برداشتن
cracks
شکاف برداشتن
list
سیاهه برداشتن
poll
نمونه برداشتن
polled
نمونه برداشتن
polls
نمونه برداشتن
transcribed
رونوشت برداشتن
transcribes
رونوشت برداشتن
clearance
برداشتن مانع
map
نقشه برداشتن از
maps
نقشه برداشتن از
machines
براده برداشتن
ingather
انباشتن خرمن برداشتن
fracturing
مو برداشتن قطعات و وسایل
untread
بعقب گام برداشتن
to get anything out of the way
کاری را ازمیان برداشتن
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
work in
مشکلات را از میان برداشتن
disburden
بار از دوش برداشتن
to lift up one's hand
دست بدعا برداشتن
yerk
هل دادن شکاف برداشتن
to have two strings to one bow
با یک دست دو هندوانه برداشتن
cracks
شکاف برداشتن ترکیدن
multiplicate
چندین نسخه برداشتن از
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
to lift one's hand
دست به سوگند برداشتن
to run away with
برداشتن ودر رفتن
remove the seal from
مهر چیزی را برداشتن
to sel a person a pup
کلاه کسیرا برداشتن
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
racing of motor
دور برداشتن موتور
racing of generator
دور برداشتن مولد
crack
شکاف برداشتن ترکیدن
overcrop
زیاد حاصل برداشتن از
to take notes of
یاد داشت برداشتن از
defuse
فیوز بمب را برداشتن
decontrol
دست از کنترل برداشتن
leave alone
<idiom>
دست از سر کسی برداشتن
withdraw
عقب کشیدن برداشتن
withdraws
عقب کشیدن برداشتن
curls
تاب برداشتن فردادن
curled
تاب برداشتن فردادن
paces
شیوه گام برداشتن
curl
تاب برداشتن فردادن
paced
شیوه گام برداشتن
pace
شیوه گام برداشتن
to whisk away or off
تند بردن برداشتن
To pluck ones eyebrows.
زیر ابرو برداشتن
defusing
فیوز بمب را برداشتن
defuses
فیوز بمب را برداشتن
defused
فیوز بمب را برداشتن
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent.
دور برداشتن ( جسور شدن )
weed
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
forborne
دست برداشتن تحمل کردن
split
ترک برداشتن تقسیم کردن
to relieve one of a load
باراز دوش کسی برداشتن
to rob peter to pay paul
از ریش برداشتن و بسیل گذاشتن
pick up
<idiom>
برداشتن چیزی ازروی زمین
weeded
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
buckles
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
to throw off the mask
پرده از روی کار برداشتن
spread oneself too thin
<idiom>
با یک دست چند هندوانه برداشتن
buckled
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
vorlage
خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
buckle
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
weeding
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
turbary
حق برداشتن خاک از زمین غیر
to take a step forward
گامی سوی جلو برداشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com