Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (22 milliseconds)
English
Persian
firing
عمل سوخت دادن
Search result with all words
fuel
سوخت دادن
fueled
سوخت دادن
fuelled
سوخت دادن
fuelling
سوخت دادن
fuels
سوخت دادن
damping vane
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
Other Matches
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomisers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
fueled
سوخت
fuels
سوخت
fuel
سوخت
burner frame
سوخت
combustion
سوخت
firing
سوخت
power fuel
سوخت
fuelled
سوخت
catabolism
سوخت
dissimilation
سوخت
stoker
سوخت
gasoline
سوخت
propellants
سوخت
propellant
سوخت
fuelling
سوخت
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
fueled
سوخت موتور
choked
دریچه سوخت
fuel
سوخت موتور
metabolisms
سوخت وساز
stoking
سوخت ریختن در
refuelling
سوخت گیری
chokes
دریچه سوخت
fuel injection
سوخت رسانی
stoked
سوخت ریختن در
stokes
سوخت ریختن در
fuel manifold
چندراهی سوخت
fuel meter
سوخت سنج
it excited my pity
دلم سوخت
ion burn
یون سوخت
fossil fuels
سوخت سنگوارهای
fossil fuel
سوخت سنگوارهای
gas fuel
سوخت گازی
fule pump
تلمبه سوخت
fuel pump
پمپ سوخت
fule pump
پمپ سوخت
fuel storage
انبار سوخت
refuels
سوخت گیری
fule injection
تزریق سوخت
fuel tap
شیر سوخت
aviation fuel
سوخت هواپیما
stoke
سوخت ریختن در
metabolism
سوخت و ساز
fuel air pump
بوستر سوخت
fuel consumption
مصرف سوخت
metabolism
سوخت وساز
fuel economy
اقتصاد سوخت
fuel engineering
مهندسی سوخت
fuel filter
صافی سوخت
fuel gas
سوخت گازی
thickened fuel
سوخت جامد
choke
دریچه سوخت
fuel grade
درجه سوخت
avgas
سوخت طیاره
fueling
سوخت گیری
fuel tank
مخزن سوخت
atomizer
سوخت پاش
atomizers
سوخت پاش
jetting
سوخت پاش
octane
سوخت ماشینی
jetted
سوخت پاش
jets
سوخت پاش
jet
سوخت پاش
atomizer
سوخت افشان
metabolic
سوخت و سازی
motor fule
سوخت موتوری
atomisers
سوخت پاش
atomizers
سوخت افشان
feed tank
مخزن سوخت
firer
سوخت انداز
fire teazer
سوخت انداز
metabolisms
سوخت و ساز
raw fuel
سوخت خام
burner
سوخت پاش
feeders
سوخت رسان
feeder
سوخت رسان
colloidal propeller
سوخت کلوئیدی
oil firing
سوخت روغنی
rocket fuel
سوخت راکت
rocket fuel
سوخت موشک
chemical fuel
سوخت شیمیایی
firemen
سوخت گیر
firemen
سوخت انداز
fireman
سوخت گیر
carburator
سوخت رسان
fireman
سوخت انداز
burners
سوخت پاش
domestic fuel
سوخت خانگی
tank
ماشین سوخت
tankers
مخزن سوخت
The house burned down .
خانه سوخت
solid propellant
سوخت جامد
refueling
سوخت گیری
fuelling
سوخت موتور
stoker
سوخت انداز
liquid propellant
سوخت مایع
refuelled
سوخت گیری
fuelled
سوخت موتور
liquid fuel
سوخت مایع
tanker
مخزن سوخت
atomisers
سوخت افشان
metabolical
سوخت وسازی
solid fuel
سوخت جامد
refueled
سوخت گیری
fuels
سوخت موتور
refuel
سوخت گیری
bulk petroleum
سوخت مخزنی
stokehold
محل سوخت ریزی
hypergolic fuel
سوخت فوق حساس
refuelling
تجدید سوخت کردن
regenerative gas firing
سوخت گازی رژنراتیو
gasoline gels
سوخت تغلیظ شده
i fell pity for him
دلم برایش سوخت
refuelled
سوخت گیری کردن
i felt sorry for him
دلم برایش سوخت
spray carburetor
کاربراتور سوخت پاش
injector pump
پمپ تزریق سوخت
refuel
سوخت گیری کردن
thickened fuel
سوخت تغلیظ شده
refueled
سوخت گیری کردن
refuelling
سوخت گیری کردن
refueled
تجدید سوخت کردن
refueling
تجدید سوخت کردن
refueling
سوخت گیری کردن
injector nozzle
نازل سوخت پاش
specific fuel consumption
مصرف سوخت ویژه
unusable fuel
سوخت غیرقابل استفاده
stoker
متصدی سوخت کوره
fuel tank vent
هواکش تانک سوخت
natural gas firing
سوخت گاز طبیعی
liquid rocket
راکت سوخت مایع
liquid propellant
سوخت مایع موشک
fuelled
سوخت گیری کردن
throttling
دستگاه کنترل سوخت
throttles
دستگاه کنترل سوخت
throttled
دستگاه کنترل سوخت
throttle
دستگاه کنترل سوخت
peptized fuel
سوخت تغلیظ شده
fueled
سوخت گیری کردن
fuel
سوخت گیری کردن
fuel supply pump
پمپ سوخت رسانی
burner nozzle
نازل سوخت پاش
refuel
تجدید سوخت کردن
overfeed
زیاد سوخت رساندن به
feed pump
پمپ سوخت رسانی
feeder vessel
کشتی سوخت رسان
bunkering
دخیره سوخت در کشتی
metabolic reaction
واکنش سوخت و سازی
fuels
سوخت گیری کردن
Her face was sun-burnt.
صورتش درآفتاب سوخت
bunker adjustment factor
ضریب تعدیل سوخت
One must suffer in silence.
باید سوخت وساخت
fuelling
سوخت گیری کردن
What can't be cured must be endured.
<idiom>
باید سوخت و ساخت.
fuel control unit
واحد کنترل سوخت
air/fuel ratio
نسبت هوا به سوخت
fuel oil mixture
مخلوط روغن و سوخت
refuels
تجدید سوخت کردن
breeder rocket
راکت سوخت ساز
fuel injection system
سیستم تزریق سوخت
fuel supply line
لوله سوخت رسانی
baf
ضریب تعدیل سوخت
refuels
سوخت گیری کردن
oilking
متصدی سوخت و اب کشتی
fuel reserve tank
مخزن ذخیره سوخت
fuel endurance
قدرت پایداری سوخت
refuelled
تجدید سوخت کردن
to mend the fire
سوخت به اتش رساندن
diergolic
سوخت مایع ثابت
fuel endurance
میزان تکافوی سوخت
basal metabolism
سوخت و ساز پایه
powdered coal firing
سوخت خاک ذغال
catabolism
سوخت موادغذایی دربافت ها فروساخت
fuelling
سوخت ماده قابل اشتعال
fuels
تقویت سوخت گیری کردن
curb weight
وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
fuels
سوخت ماده قابل اشتعال
popped
سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
bulk production
تقسیم سوخت درفروف کوچک
fueled
سوخت ماده قابل اشتعال
bulk production
تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
bunkering
ذخیره سوخت در کشتی سوختگیری
basal metabolic rate
اهنگ سوخت و ساز پایه
jet b
نوعی سوخت تقطیر شده
hypergolic fuel
سوخت خیلی حساس به اشتعال
diesel fuel oil filter
صافی سوخت موتور دیزل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com