Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
English
Persian
essential elements
عناصر ضروری
Other Matches
combatants
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatant
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
must
ضروری
obligate
ضروری
exigent
ضروری
urgent
ضروری
imperatives
ضروری
expeditious
ضروری
essential
ضروری
essentials
ضروری
imperative
ضروری
urgency
ضروری
necessary
ضروری
inalienable
<adj.>
ضروری
absolute
<adj.>
ضروری
major
<adj.>
ضروری
vital
<adj.>
ضروری
quintessential
<adj.>
ضروری
substantive
[essential]
<adj.>
ضروری
emergency
ضروری
essential
<adj.>
ضروری
indispensable
<adj.>
ضروری
emergencies
ضروری
needful
ضروری
unalterable
<adj.>
ضروری
unalienable
<adj.>
ضروری
inevitable
<adj.>
ضروری
acute
<adj.>
ضروری
requisite
چیز ضروری
undue
غیر ضروری
vitally
بطور ضروری
inessential
غیر ضروری
necessities
کالاهای ضروری
inessentials
غیر ضروری
essential elements
وسایل ضروری
unessential
غیر ضروری
to make a point of
ضروری دانستن
of vital importance
خیلی ضروری
non essential
غیر ضروری
indispensability
خرج ضروری
indispansably
بطور ضروری
essential supply
اماد ضروری
end item
کالای ضروری
immediate
انی ضروری
unnecessary
غیر ضروری
unnecessarily
غیر ضروری
ingredients
عناصر
ingredient
عناصر
uncalled for
غیر ضروری ناخوانده
non essential
چیز غیر ضروری
indispensable
چاره نا پذیر ضروری
it is unnecessary
غیر ضروری است
staple goods
کالای بسیار ضروری
to be essential
[necessary]
ضروری
[واجب]
بودن
keyitem
اقلام ضروری و حیاتی
uncalled-for
غیر ضروری ناخوانده
staple food
مواد غذائی ضروری
job elements
عناصر شغلی
cantilever elements
عناصر کنسولی
known data
عناصر معلوم
intelligence data
عناصر اطلاعات
column head
عناصر سرستون
combat , elements
عناصر رزمی
clemency
اعتدال عناصر
gft setting
عناصر خط کش تیر
component operation
عناصر عملیاتی
firing data
عناصر تیر
data element
عناصر اطلاعات
transmutation
تبدیل عناصر
known data
عناصر تیرمعلوم
meteorological data
عناصر هواسنجی
conversion of data
تبدیل عناصر
trace elements
عناصر کمیاب
target indications
عناصر هدف
orbital element
عناصر مداری
representative elements
عناصر نماینده
minor elements
عناصر فرعی
minor elements
عناصر جزئی
the essential
[inherent]
[intrinsic]
task
کار مهم و ضروری
[یا اساسی]
mission essential
ضروری برای انجام ماموریت
superfluous
غیر ضروری اطناب امیز
frills
چیز بیخود یاغیر ضروری
frill
چیز بیخود یاغیر ضروری
data
سوابق عناصر داده ها
force augmentation
عناصر تقویتی یکان
head
عناصر اولیه ستون
essential elements of information
عناصر اصلی اخبار
inner transition elements
عناصر واسطه داخلی
treadway
پل برای عناصر پیاده
interrupted
[عناصر معماری منقطع]
basic data
عناصر تیر اولیه
antisurface
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
constituent elements of crime
عناصر متشکله جرم
combat , elements
عناصر درگیر در رزم
periocic table
جدول تناوبی عناصر
elemental
مربوط به عناصر ابتدائی
chart data
عناصر تیر نقشهای
transition series
گروه عناصر واسطه
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
individual reserves
وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
emergency addressee
مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
desideratum
ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
computing gunsight
دوربین محاسب عناصر تیر
direct plotting
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
chaines
[عناصر بنایی شبیه پایه]
replot data
عناصر دوباره بردن هدفها
computing sight
وسیله محاسبه عناصر تیر
coriolis force
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
record firing
عناصر تیر را ثبت کنید
quantification
معرفی عناصر یک جسم تعریف
littered
تخته پهن چیزهای غیر ضروری برانکارد
litter
تخته پهن چیزهای غیر ضروری برانکارد
littering
تخته پهن چیزهای غیر ضروری برانکارد
litters
تخته پهن چیزهای غیر ضروری برانکارد
topology
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
task element
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
integration
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
aided matching
سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
filter
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
aided matching
سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
gun pointing data
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
purge
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purges
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filters
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
peripheral
آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
highs
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
highest
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
searches
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
search
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
articulation
[ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
two-dimensional
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
circuits
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circular
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
charted
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charts
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
chart
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
cartesian structure
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
half thickness
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
array
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
circulars
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
clustering
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
electrothermal printer
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
arrays
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
centerpiece
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
charting
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
calling sequence
مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
vacation sittings
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
dichogamic
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamous
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct plotting
تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
direct coupled transistor logic
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
pert chart
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
guerrillas
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerillas
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
circuits
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
selective clock stetching
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
director
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
directors
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
array
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
decomposing
تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
repeat
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
universal
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
electrothermal printer
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
elements of weather
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
warp tension
کشش نخ های تار
[میزان کشیدگی نخ های چله در دار که یکنواختی آن در بوجود آمدن فرشی یکنواخت و صاف امری ضروری است.]
thermal
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
leukon
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
mission , oriented
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com