Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
terbium
عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
Other Matches
thallium
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
titanium
عنصر فلزی
osmium
عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
circulars
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
list
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chains
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atoms
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
ball bearing
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
As a mark of respect ( esteem) .
بعلامت احترام
masurium
فلزمازوریوم بعلامت a
How very odd. Well I never.
چه چیزها ( بعلامت تعجب )
tellurium
شبه فلز کمیابی بعلامت Te
He nodded.
سرش راتکان داد ( بعلامت موافقت )
beryllium
فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
He shook his head.
سرش راتکان داد (بعلامت مخالفتی ونفی )
nod
تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nodded
تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nods
تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
protest flag
پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
nodding
تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
birdcages
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
hoick
فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
recherche
کمیاب
scarce
کمیاب
scarcest
کمیاب
scarcer
کمیاب
rarer
کمیاب
rarest
کمیاب
uncommonly
کمیاب
infrequent
کمیاب
uncommon
کمیاب
sought-after
کمیاب
rare
کمیاب
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
scarce resources
منابع کمیاب
scaron
کالای کمیاب
rare earths
خاکهای کمیاب
euclase
سیلیکات کمیاب
rare detail
جزء کمیاب
trace elements
عناصر کمیاب
Drs
جزء کمیاب
Dr
جزء کمیاب
curiosities
چیز غریب کمیاب
curiosity
چیز غریب کمیاب
rarities
چیز کمیاب نادره
rarity
چیز کمیاب نادره
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
white flag
پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
rare sample
نمونه های نادر و کمیاب فرش
plate
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
elements
عنصر
element
عنصر
isomeric
هم عنصر
masurium
عنصر 34
agents
عنصر
agent
عنصر
component
عنصر
members
عنصر
member
عنصر
components
عنصر
aqueous element
عنصر ابی
weak minded
سست عنصر
wallydraigle
سست عنصر
stop element
عنصر ایست
passive element
عنصر غیرعامل
tactical element
عنصر تاکتیکی
transition element
عنصر واسطه
code element
عنصر رمز
coupling element
عنصر اتصال
nand element
عنصر نقیض و
coupling element
عنصر پیوست
cryotron
عنصر برودتی
data element
عنصر داده
ingredient
عنصر سازنده
ingredients
عنصر سازنده
minor constituent
عنصر جزئی
tracer element
عنصر ردیاب
picture element
عنصر تصویر
start element
عنصر شروع
signal element
عنصر علامتی
shunt element
عنصر موازی
service element
عنصر اداری
weakling
سست عنصر
weaklings
سست عنصر
symmetry element
عنصر تقارن
electronic element
عنصر الکترونیکی
threshold element
عنصر استانهای
biotic element
عنصر زیستی
processing element
عنصر پردازشی
thermocouple
عنصر حرارتی
print element
عنصر چاپ
primordial element
عنصر ازلی
primitive element
عنصر اولیه
alloying element
عنصر الیاژ
elements
عنصر عملیاتی
delay element
عنصر تاخیری
weak kneed
سست عنصر
weak-kneed
سست عنصر
absorbing element
عنصر جذب
abundant element
عنصر فراوان
accommpanying element
عنصر همراه
part
عنصر اصلی
acid forming element
عنصر اسیدی
acid forming element
عنصر اسیدساز
element
عنصر اساس
active element
عنصر فعال
active element
عنصر کنشی
identity element
عنصر یکسانی
active element
عنصر عامل
alloying agent
عنصر الیاژی
guest element
عنصر کم مقدار
trace element
عنصر کم مقدار
inverse element
عنصر وارون
chemical element
عنصر شیمیایی
Elementarism
عنصر نگری
minor constituent
عنصر فرعی
abiotic element
عنصر بیجان
disafected person
عنصر نامطلوب
alloying element
عنصر الیاژی
logic element
عنصر منطقی
logic element
عنصر لاجیک
element
عنصر عملیاتی
elements
عنصر اساس
abiotic element
عنصر نازیوه
strontium
عنصر سبک دو فرفیتی
micronutrient
عنصر غذایی کم مصرف
macronutrient
عنصر غذایی پر مصرف
primordial
عنصر نخستین اساسی
metal cutting element
عنصر براده برداری
task element
عنصر اجرای عملیات
air defense element
عنصر پدافند هوایی
pyrogen
عنصر قابل اشتعال
silicon
سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
exclusive or element
عنصر یای انحصاری
disafected person
عنصر غیرقابل اعتماد
fire support element
عنصر پشتیبانی اتش
heating element
المان یا عنصر حرارتی
asterium
عنصر ویژه ستارگان
mental element of crime
عنصر روانی جرم
pixel
نقطه عنصر تصویری
physical element of crime
عنصر مادی جرم
active element
عنصر عمل کننده
fabrics
بافته عنصر تار و پود
boron water
ابی که عنصر شیمیایی بردارد
characteristically
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristic
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
two up
تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
fabric
بافته عنصر تار و پود
two up
ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
Gothic Survival
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
parametron
عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
queues
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queued
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
chip
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
queue
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
elements
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
transmitter signal element timing
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
chips
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
quintessence
عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
head
اولین عنصر داده در لیست بودن
jelly bean
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
element
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
microprocessors
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
microprocessor
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
white crow
چیز ندیده چیز کمیاب
searches
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atomic energy
تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
atom
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
corpus delicti
عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
atoms
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
searchingly
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searched
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
metal rule
خط کش فلزی
monometallism
یک فلزی
metalloid
فلزی
metallic
فلزی
cladding
اب فلزی
bimetallic
دو فلزی
ring
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
capacitor
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
capacitance
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
sequential
بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
charges
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
lifo
سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
hard ware
فروف فلزی
gratling
نرده فلزی
metal type tube
لامپ فلزی
metal spraying
تزریق فلزی
marlinspike
پاروی فلزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com