Total search result: 187 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
abiotic element |
عنصر نازیوه |
|
|
Other Matches |
|
circular |
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است |
circulars |
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است |
list |
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد |
chains |
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است |
chain |
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است |
atom |
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد |
atoms |
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد |
airlift control element |
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی |
element |
عنصر |
isomeric |
هم عنصر |
masurium |
عنصر 34 |
agent |
عنصر |
agents |
عنصر |
elements |
عنصر |
components |
عنصر |
component |
عنصر |
members |
عنصر |
member |
عنصر |
electronic element |
عنصر الکترونیکی |
biotic element |
عنصر زیستی |
guest element |
عنصر کم مقدار |
code element |
عنصر رمز |
disafected person |
عنصر نامطلوب |
chemical element |
عنصر شیمیایی |
coupling element |
عنصر اتصال |
passive element |
عنصر غیرعامل |
abundant element |
عنصر فراوان |
data element |
عنصر داده |
cryotron |
عنصر برودتی |
nand element |
عنصر نقیض و |
minor constituent |
عنصر جزئی |
coupling element |
عنصر پیوست |
minor constituent |
عنصر فرعی |
delay element |
عنصر تاخیری |
trace element |
عنصر کم مقدار |
logic element |
عنصر منطقی |
acid forming element |
عنصر اسیدساز |
accommpanying element |
عنصر همراه |
absorbing element |
عنصر جذب |
ingredient |
عنصر سازنده |
ingredients |
عنصر سازنده |
inverse element |
عنصر وارون |
identity element |
عنصر یکسانی |
active element |
عنصر فعال |
active element |
عنصر کنشی |
aqueous element |
عنصر ابی |
logic element |
عنصر لاجیک |
alloying element |
عنصر الیاژ |
alloying element |
عنصر الیاژی |
alloying agent |
عنصر الیاژی |
acid forming element |
عنصر اسیدی |
active element |
عنصر عامل |
abiotic element |
عنصر بیجان |
part |
عنصر اصلی |
weak kneed |
سست عنصر |
print element |
عنصر چاپ |
tactical element |
عنصر تاکتیکی |
processing element |
عنصر پردازشی |
service element |
عنصر اداری |
signal element |
عنصر علامتی |
start element |
عنصر شروع |
stop element |
عنصر ایست |
shunt element |
عنصر موازی |
symmetry element |
عنصر تقارن |
thermocouple |
عنصر حرارتی |
threshold element |
عنصر استانهای |
tracer element |
عنصر ردیاب |
transition element |
عنصر واسطه |
wallydraigle |
سست عنصر |
weak minded |
سست عنصر |
Elementarism |
عنصر نگری |
weak-kneed |
سست عنصر |
titanium |
عنصر فلزی |
picture element |
عنصر تصویر |
elements |
عنصر اساس |
primordial element |
عنصر ازلی |
weakling |
سست عنصر |
primitive element |
عنصر اولیه |
elements |
عنصر عملیاتی |
weaklings |
سست عنصر |
element |
عنصر عملیاتی |
element |
عنصر اساس |
exclusive or element |
عنصر یای انحصاری |
disafected person |
عنصر غیرقابل اعتماد |
fire support element |
عنصر پشتیبانی اتش |
asterium |
عنصر ویژه ستارگان |
silicon |
سیلیسیوم عنصر شش بنیانی |
pixel |
نقطه عنصر تصویری |
task element |
عنصر اجرای عملیات |
air defense element |
عنصر پدافند هوایی |
physical element of crime |
عنصر مادی جرم |
mental element of crime |
عنصر روانی جرم |
heating element |
المان یا عنصر حرارتی |
pyrogen |
عنصر قابل اشتعال |
strontium |
عنصر سبک دو فرفیتی |
metal cutting element |
عنصر براده برداری |
micronutrient |
عنصر غذایی کم مصرف |
primordial |
عنصر نخستین اساسی |
active element |
عنصر عمل کننده |
macronutrient |
عنصر غذایی پر مصرف |
characteristic |
اندازه گیری مشخصات یک عنصر |
two up |
تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب |
parametron |
عنصر با عدم تقارن مغناطیسی |
characteristically |
اندازه گیری مشخصات یک عنصر |
Gothic Survival |
[ادامه عنصر سبک گوتیک] |
boron water |
ابی که عنصر شیمیایی بردارد |
fabric |
بافته عنصر تار و پود |
fabrics |
بافته عنصر تار و پود |
terbium |
عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb |
two up |
ارایش حرکت با دو عنصر درجلو |
transmitter signal element timing |
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده |
thallium |
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI |
jelly bean |
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر |
element |
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه |
queueing |
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است |
queued |
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است |
queue |
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است |
chip |
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه |
elements |
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه |
queues |
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است |
quintessence |
عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر" |
microprocessors |
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد |
microprocessor |
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد |
chips |
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه |
head |
اولین عنصر داده در لیست بودن |
search |
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم |
corpus delicti |
عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون |
searchingly |
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم |
searched |
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم |
osmium |
عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید |
atoms |
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد |
searches |
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم |
atomic energy |
تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر |
atom |
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد |
charge |
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر |
ring |
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند |
sequential |
بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید |
lifo |
سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند |
charges |
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر |
capacitance |
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی |
capacitor |
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند |
forwarded |
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است |
declarative statement |
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد |
phosphide |
ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید |
forward |
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است |
combinational |
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است |
declaration |
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد |
declarations |
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد |
chaining |
جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است |
last in first out |
نوعی سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را در اول می خواند |
bypassed |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
bypass |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
bypassing |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
bypasses |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
fet |
Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود |
typeball |
یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد |
standalone |
ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد |
finder |
عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد |
voters |
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند |
voter |
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند |
capital stock |
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده |
softies |
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر |
softy |
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر |
softie |
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر |
first in first out |
صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود |
gram atom |
وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست |
wetzel |
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد |
search |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود. |
searchingly |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود. |
searches |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود. |
searched |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود. |
blitter |
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است |
test element |
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار |
chip |
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند |
chips |
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند |
triads |
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است |
triad |
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است |
fifo |
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود |
atomic weight |
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است |
stacks |
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند |
stacked |
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند |
stack |
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند |
flash |
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص |
flashed |
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص |
flashes |
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص |
range component |
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد |