English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
Elementarism عنصر نگری
Other Matches
circulars لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chains لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
atom کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
retrospective view [on] پس نگری [به]
retrospect پس نگری
retrospection پس نگری
holism کل نگری
introspection درون نگری
personalism شخص نگری
probabilism احتمالی نگری
preformism ذاتی نگری
absolutism مطلق نگری
sensationalism حسی نگری
empiricism تجربی نگری
physiologism فیزیولوژی نگری
biologism زیستی نگری
physicalism فیزیکی نگری
phenomenalism پدیدار نگری
parallelism توازی نگری
pansexualism جنسی نگری
panpsychism روحی نگری
extraception واقع نگری
geneticism ارثی نگری
atomism ذره نگری
hereditarianism ارثی نگری
intraception عاطفی نگری
forecasting پیش نگری
foresight پیش نگری
expectations پیش نگری
expectation پیش نگری
nativism فطری نگری
necropsy مرده نگری
nervism عصب نگری
finalism غایت نگری
operationalism عملیاتی نگری
organicism عضوی نگری
elementarism عنصری نگری
prospects اینده نگری
relativism نسبی نگری
objectivism عینی نگری
purposivism غایت نگری
psychologism روانشناختی نگری
prospect اینده نگری
vitalism حیاتی نگری
prospected اینده نگری
prospecting اینده نگری
self observation خویشتن نگری
centralism مرکزی نگری
dualism دوگانه نگری
introspectionist خویشتن نگری است
cultural relativism نسبی نگری فرهنگی
cultural absolutism مطلق نگری فرهنگی
biologism زیست شناختی نگری
cultural parallelism توازی نگری فرهنگی
mechanistic theory نظریه ماشینی نگری
perfect foresight اینده نگری کامل
moral realism واقع نگری اخلاقی
providence صرفه جویی اینده نگری
psychoneural parallelism توازی نگری روانی- عصبی
Peeping Tom نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
Peeping Toms نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
prospect [of something] آینده نگری [چشم انداز] [پیش بینی] چیزی
masurium عنصر 34
isomeric هم عنصر
member عنصر
components عنصر
component عنصر
members عنصر
elements عنصر
element عنصر
agents عنصر
agent عنصر
coupling element عنصر اتصال
coupling element عنصر پیوست
electronic element عنصر الکترونیکی
signal element عنصر علامتی
guest element عنصر کم مقدار
trace element عنصر کم مقدار
code element عنصر رمز
identity element عنصر یکسانی
data element عنصر داده
cryotron عنصر برودتی
biotic element عنصر زیستی
delay element عنصر تاخیری
disafected person عنصر نامطلوب
chemical element عنصر شیمیایی
inverse element عنصر وارون
thermocouple عنصر حرارتی
tactical element عنصر تاکتیکی
stop element عنصر ایست
start element عنصر شروع
shunt element عنصر موازی
service element عنصر اداری
processing element عنصر پردازشی
picture element عنصر تصویر
primitive element عنصر اولیه
primordial element عنصر ازلی
threshold element عنصر استانهای
passive element عنصر غیرعامل
tracer element عنصر ردیاب
logic element عنصر منطقی
logic element عنصر لاجیک
symmetry element عنصر تقارن
minor constituent عنصر فرعی
minor constituent عنصر جزئی
nand element عنصر نقیض و
weak minded سست عنصر
wallydraigle سست عنصر
transition element عنصر واسطه
print element عنصر چاپ
weaklings سست عنصر
active element عنصر فعال
acid forming element عنصر اسیدساز
acid forming element عنصر اسیدی
accommpanying element عنصر همراه
absorbing element عنصر جذب
abiotic element عنصر نازیوه
abiotic element عنصر بیجان
ingredients عنصر سازنده
ingredient عنصر سازنده
weak kneed سست عنصر
elements عنصر اساس
weak-kneed سست عنصر
titanium عنصر فلزی
element عنصر اساس
element عنصر عملیاتی
elements عنصر عملیاتی
weakling سست عنصر
active element عنصر کنشی
active element عنصر عامل
part عنصر اصلی
aqueous element عنصر ابی
alloying element عنصر الیاژ
alloying element عنصر الیاژی
alloying agent عنصر الیاژی
abundant element عنصر فراوان
heating element المان یا عنصر حرارتی
asterium عنصر ویژه ستارگان
macronutrient عنصر غذایی پر مصرف
disafected person عنصر غیرقابل اعتماد
micronutrient عنصر غذایی کم مصرف
metal cutting element عنصر براده برداری
pyrogen عنصر قابل اشتعال
mental element of crime عنصر روانی جرم
air defense element عنصر پدافند هوایی
active element عنصر عمل کننده
silicon سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
physical element of crime عنصر مادی جرم
fire support element عنصر پشتیبانی اتش
task element عنصر اجرای عملیات
strontium عنصر سبک دو فرفیتی
primordial عنصر نخستین اساسی
pixel نقطه عنصر تصویری
exclusive or element عنصر یای انحصاری
Gothic Survival [ادامه عنصر سبک گوتیک]
boron water ابی که عنصر شیمیایی بردارد
parametron عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
terbium عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
two up تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
fabrics بافته عنصر تار و پود
two up ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
characteristic اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristically اندازه گیری مشخصات یک عنصر
fabric بافته عنصر تار و پود
transmitter signal element timing زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
queue ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
head اولین عنصر داده در لیست بودن
thallium عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
microprocessors واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
microprocessor واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
queued ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queues ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
quintessence عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
elements یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
jelly bean ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
chip طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chips طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
element یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
osmium عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
searches بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atomic energy تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
searchingly بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
corpus delicti عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
search بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atoms کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atom کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
searched بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
lifo سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
charge 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
sequential بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
ring لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
capacitor عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
capacitance توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com