English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
quintessence عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
Other Matches
assistant chief of staff,g(civil affair معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
circular لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chain لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chains لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
atoms کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
quinte پنجم
fifth پنجم
fifthly پنجم
fifths پنجم
fifth cloumn ستون پنجم
quintes sence اخشیج پنجم
fifth column ستون پنجم
the th inst پنجم همین ماه
fifth generation computers کامپیوترهای نسل پنجم
fifth disease [Erythema infectiosum] بیماری پنجم [پزشکی]
slapped cheek syndrome بیماری پنجم [پزشکی]
the th inst پنجم بماه جاری
E, e (E's, e's) حرف پنجم الفبای انگلیسی
Y, y (Y's, y's) حرف بیستو پنجم الفبای انگلیسی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
mediant سومین گام واقع بین نت پنجم ومایه نما
lips واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
nones روز هفتم مارس یا مه یاژوئیه یا اکتبر و پنجم ماههای دیگر
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
to wit <adv.> یعنی
namely <adv.> یعنی
videlicet یعنی
scilicet یعنی
in fact یعنی
that is یعنی
videlicet یعنی
that is to say یعنی
nee یعنی
namely یعنی
to wit یعنی
innuendo یعنی تشریح
innuendoes یعنی تشریح
innuendos یعنی تشریح
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
the gentle sex جنس لطیف یعنی زن
this word means a dog این واژه یعنی سگ
an inceptive یعنی میخواهم لرزکنم
strangle در مخابرات یعنی دستگاه
the fair sex جنس لطیف یعنی زن
dominical یعنی حضرت مسیح
they were made one یعنی باهم عروسی کردند
dominical وابسته به روز خداوند یعنی یکشنبه
splashed در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
in the dark در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
saunters در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntered در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunter در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
profound gangrene یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
caveat emptor یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
big five پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
sauntering در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
isomeric هم عنصر
agent عنصر
agents عنصر
elements عنصر
member عنصر
members عنصر
component عنصر
components عنصر
element عنصر
masurium عنصر 34
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
punch در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
skip it در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
punched در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
caveat venditor یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
punches در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
what luck در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
abundant element عنصر فراوان
accommpanying element عنصر همراه
acid forming element عنصر اسیدی
acid forming element عنصر اسیدساز
active element عنصر فعال
active element عنصر کنشی
absorbing element عنصر جذب
abiotic element عنصر نازیوه
passive element عنصر غیرعامل
nand element عنصر نقیض و
minor constituent عنصر جزئی
ingredient عنصر سازنده
ingredients عنصر سازنده
minor constituent عنصر فرعی
electronic element عنصر الکترونیکی
abiotic element عنصر بیجان
active element عنصر عامل
disafected person عنصر نامطلوب
alloying agent عنصر الیاژی
coupling element عنصر اتصال
identity element عنصر یکسانی
guest element عنصر کم مقدار
biotic element عنصر زیستی
logic element عنصر منطقی
trace element عنصر کم مقدار
code element عنصر رمز
chemical element عنصر شیمیایی
coupling element عنصر پیوست
cryotron عنصر برودتی
alloying element عنصر الیاژی
alloying element عنصر الیاژ
delay element عنصر تاخیری
aqueous element عنصر ابی
logic element عنصر لاجیک
data element عنصر داده
inverse element عنصر وارون
signal element عنصر علامتی
titanium عنصر فلزی
processing element عنصر پردازشی
element عنصر اساس
transition element عنصر واسطه
start element عنصر شروع
stop element عنصر ایست
tactical element عنصر تاکتیکی
element عنصر عملیاتی
weak minded سست عنصر
threshold element عنصر استانهای
weaklings سست عنصر
weakling سست عنصر
weak-kneed سست عنصر
shunt element عنصر موازی
service element عنصر اداری
part عنصر اصلی
picture element عنصر تصویر
thermocouple عنصر حرارتی
tracer element عنصر ردیاب
Elementarism عنصر نگری
elements عنصر عملیاتی
primitive element عنصر اولیه
primordial element عنصر ازلی
print element عنصر چاپ
elements عنصر اساس
wallydraigle سست عنصر
weak kneed سست عنصر
symmetry element عنصر تقارن
stop squawk در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
karaite عضو تیرهای ازیهودکه تنهانص توریه راقبول دارند....یعنی خوانندگان
squawk flash در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید
heating element المان یا عنصر حرارتی
exclusive or element عنصر یای انحصاری
fire support element عنصر پشتیبانی اتش
disafected person عنصر غیرقابل اعتماد
mental element of crime عنصر روانی جرم
active element عنصر عمل کننده
silicon سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
primordial عنصر نخستین اساسی
pixel نقطه عنصر تصویری
micronutrient عنصر غذایی کم مصرف
pyrogen عنصر قابل اشتعال
metal cutting element عنصر براده برداری
physical element of crime عنصر مادی جرم
strontium عنصر سبک دو فرفیتی
air defense element عنصر پدافند هوایی
task element عنصر اجرای عملیات
macronutrient عنصر غذایی پر مصرف
asterium عنصر ویژه ستارگان
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
squawking در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
whats' up در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
tied on در درگیری هوایی یعنی هواپیمای یاد شده داخل ارایش قسمت من است
well در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
orbiting در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
wells در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
spoofer در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
Gothic Survival [ادامه عنصر سبک گوتیک]
parametron عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
terbium عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
fabric بافته عنصر تار و پود
fabrics بافته عنصر تار و پود
two up تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
characteristic اندازه گیری مشخصات یک عنصر
boron water ابی که عنصر شیمیایی بردارد
characteristically اندازه گیری مشخصات یک عنصر
two up ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
squawk mike در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
squawk may day در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
squawk low در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
squawk در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
squawked در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
queue ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queues ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
chips طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
queued ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
microprocessor واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
elements یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
element یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
transmitter signal element timing زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
head اولین عنصر داده در لیست بودن
chip طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com