Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (8 milliseconds)
English
Persian
guarantee
عهده دار شدن
guaranteed
عهده دار شدن
guarantees
عهده دار شدن
assume
عهده دار شدن
assumes
عهده دار شدن
Search result with all words
answer
جواب دادن از عهده برامدن
answered
جواب دادن از عهده برامدن
answering
جواب دادن از عهده برامدن
answers
جواب دادن از عهده برامدن
service
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
charge
عهده داری
charge
عهده دارکردن
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
عهده داری
charges
عهده دارکردن
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
sponsorship
عهده گیری اعانت
responsibilities
عهده
responsibility
عهده
answering machine
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
answering machines
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
entrusted
عهده دار
tackle
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
responsible
عهده دار
stand
عهده دارشدن موقعیت
acquit
از عهده برآمدن
acquits
از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
acquitting
از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
afford
از عهده برآمدن
afforded
از عهده برامدن
affording
از عهده برامدن
affords
از عهده برامدن
paging
فرمولی که مدیریت حافظه حافظه به صفحات اختصاص میدهد. و نیز انتقال بین حافظه پشتیبان و حافظه اصلی به روش کار را بر عهده دارد
cope
از عهده برامدن
coped
از عهده برامدن
copes
از عهده برامدن
copings
از عهده برامدن
on
عهده
undertake
متعهد شدن عهده دار شدن
undertake
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertaken
متعهد شدن عهده دار شدن
undertaken
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertakes
متعهد شدن عهده دار شدن
undertakes
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
dedicated
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
undertaking
عهده
undertaking
به عهده گرفتن
draw
کشیده شدن عهده
draws
کشیده شدن عهده
device
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
devices
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
primary
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
charged
عهده دار
at owner's risk
معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
at owner's risks
ریسک به عهده مالک
bisque
امتیاز تعادلی که زمان استفاده از ان به عهده بازیگراست
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
carrier's risk
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's risk
خطرات به عهده حمل کننده
carrige forward
کرایه به عهده گیرنده کالا
cashier's check
چکی که بانک عهده خود بکشد
caveat subscriptor
مسئولیت به عهده عضو میباشد
charge some one with
به عهده کسی گذاشتن
close corporation
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
declaration of trust
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
draw on
عهده کسی برات کشیدن
drawen on the national bank
عهده بانک ملی
drawn on
کشیده شدن عهده
duties on buyer's account
حقوق گمرکی به عهده خریداراست
emprise
تقریر عهده دار شدن
hanging committee
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
incumbency
عهده داری
lu
LU و LU کنترل بخشها را به عهده دارند. LU ارتباط بین وسایل و LU را تامین میکند و پروتکل peer-to-peer است
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
monopolylogue
نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
owner's risk
خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
paged address
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
parlementaire
کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
place utility
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
profit centre
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
take out
از عهده برامدن
take over
به عهده گرفتن
take the chair
ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
tenantable repair
تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
the burden of proof rests of claimant
بار اثبات بر عهده شاکی است
the burden of proof rests with
اثبات ادعا بر عهده مدعی است
to be incapable
از عهده بر نیامدن
I shall personally undertake tht you make a profit.
من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
He undertook the primiership at the age of eighty.
درهشتاد سالگی عهده دار سمت نخست وزیری شد
To assume office .
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
He wI'll give a good account of himself.
خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope .
از عهده من خارج است
carry the ball
<idiom>
قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
(in) charge of something
<idiom>
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
hold the fort
<idiom>
از عهده کاری شاق برآمدن
see one's way clear to do something
<idiom>
احساس از عهده کاری برآمدن را داشتن
be up to
به عهده کسی بودن
to bear all customs duties and taxes
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
to bear any customs duties
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com