Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
Other Matches
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
continuous strip imagery
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
sonne photography
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air survey photography
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
imagery sortie
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
trimetrogon
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
air survey camera
دوربین عکسبرداری هوایی
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
air contographic photography
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
photographic strip
نوار عکاسی
imagery
عکاسی هوایی
bombardment photography
عکاسی از بمباران هوایی
exposure station
ایستگاه عکاسی هوایی
sortie plot
شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
coverage index
کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
seen fire
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
DDE
دستیابی مستقیم از طریق کلید به داده دیسک یا نوار مغناطیسی
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
tip
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
photocomposition
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
strip mosaic
نوار موزاییک عکس هوایی
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
spectrozonal photography
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
capstan
میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
reel to reel
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel-to-reel
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
pickup reel
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
azimuth
زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
spliced
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
guard band
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
splices
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
perforated tape
نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
pinchwheel
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
auto
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
autos
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
magnetic tapes
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tape
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridges
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridge
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
identities
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
photography
عکسبرداری
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
reel to reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
reel-to-reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
photoreconnaissance
عکسبرداری اکتشافی
retake
عکسبرداری شده
retaken
عکسبرداری شده
retaking
عکسبرداری شده
radiography
عکسبرداری رادیو
retakes
عکسبرداری شده
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
telephotography
عکسبرداری از مسافات دور
run
یک راه عکسبرداری هواپیما
runs
یک راه عکسبرداری هواپیما
skiascopy
عکسبرداری از شبکیه چشم
telephotographic
عکسبرداری از مسافات دور
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
line chief
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
photographs
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
photographing
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
posing
قیافه گیری برای عکسبرداری
photograph
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
photographed
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
pose
قیافه گیری برای عکسبرداری
posed
قیافه گیری برای عکسبرداری
poses
قیافه گیری برای عکسبرداری
photoheliograph
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
phototelegraphyt
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
wide angle
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide-angle
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
readers
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
reader
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leader
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leaders
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drives
نوار چرخان نوار ران
tape drive
نوار چرخان نوار ران
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
radiant exposure
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
air pilots
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air interdiction
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
constants
مداوم
ongoing
مداوم
sequential
مداوم
constant
مداوم
unremitting
مداوم
continuous
مداوم
running
مداوم
cyclic
مداوم
continuing
مداوم
discontinuous
غیر مداوم
running fire
اتش مداوم
steadied
پی درپی مداوم
fluctuate
تغییر مداوم
steadies
پی درپی مداوم
fluctuated
تغییر مداوم
steadiest
پی درپی مداوم
steady
پی درپی مداوم
persistent
پایا مداوم
steadying
پی درپی مداوم
fluctuates
تغییر مداوم
endurance time
سرعت مداوم
persistent inflation
تورم مداوم
durably
بطور مداوم
life long education
اموزش مداوم
sustained rate
نواخت مداوم
halting
غیر مداوم
sustaining growth
رشد مداوم
continuous fire
اتش مداوم
stand
دفاع مداوم
drum rolls
ضربات مداوم
sustained fire
اتش مداوم
drum roll
ضربات مداوم
sustained illumination
روشنایی مداوم
sustained fire
تیر مداوم
steady state growth
رشد مداوم
continuous illumination
روشنایی مداوم
tomography
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
video cassette
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
assiduity
توجه و دقت مداوم
stables
مداوم محک کردن
steady state
وضعیت بارشد مداوم
stable
مداوم محک کردن
endurance time
سرعت حداکثر مداوم
continuous duty
کار مداوم یکنواخت
straight pool billiard
بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
one-night stands
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
ribbon switch
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
one-night stand
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
uninterrupted duty
کار مداوم غیر یکنواخت
continuation
حرکت مداوم بسوی سبد
Constant dripping wear away the stone .
<proverb>
قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
yaks
: بطور مداوم حرف زدن
yak
: بطور مداوم حرف زدن
continuously pointed fire
اتش روانه شده مداوم
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
notice to airmen
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air branch
قسمت هوایی رسته هوایی
air material
ماتریل هوایی وسایل هوایی
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashing
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splash
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
memory sniffing
ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
lindy
رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
air picket
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air scout
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
photography
عکاسی
photogeny
عکاسی
photogrammetry
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
telephoto
عکاسی رادیویی
telephotography
عکاسی رادیویی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com