Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
Other Matches
ratioing
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
rood
مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
age equivalent scale
مقیاس معادل سنی
cubit
مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
bushels
مقیاس وزنی است معادل 4پک
bushel
مقیاس وزنی است معادل 4پک
metric ton
مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
yards
واحد مقیاس طول انگلیسی معادل 4419/0 متر
yard
واحد مقیاس طول انگلیسی معادل 4419/0 متر
persec
واحد طول در مقیاس کیهانی معادل 262/3 سال نوری
therms
معادل هزارکالری بزرگ
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
therm
معادل هزارکالری بزرگ
on a grand scale
<adv.>
در مقیاس بزرگ
large scale
در مقیاس بزرگ
large scale
مقیاس بزرگ
large-scale
در مقیاس بزرگ
large-scale
مقیاس بزرگ
cadastral map
نقشه مقیاس بزرگ
large scale map
نقشه مقیاس بزرگ
large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
small-scale
مقیاس کوچک
small scale
مقیاس کوچک
very large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
grand division
مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
ultra large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
small scale industry
صنعت به مقیاس کوچک
small scale integration
مجتمع سازی در مقیاس کوچک
lsi
Integration Scale Large مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
setting up
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
nominal scale
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
module
نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
ssi
Integartion Scale Small مجمتع سازی در مقیاس کوچک
modules
نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
zooming
بزرگ و کوچک کردن تصویر
urceolate
دارای شکم بزرگ و دهانه کوچک
scale
کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
case
کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
cases
کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
backgrounds
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
case sensitive search
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
barleycorn
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
chutes
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chute
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
keeper
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keepers
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
microprocessor
UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
microprocessors
UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
elevator
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
distributing
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributes
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distribute
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
elevators
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
design heuristics
راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
false attack
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
I´m as hungry as a horse.
آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
overlay
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlays
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
hungry as a hunter
<idiom>
آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
module
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
modules
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
normalising
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalises
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalize
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalizes
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalised
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
virtual
حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
centigrade temperature scale
مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
rosette border
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
oogamous
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
Lori Pambak motif
ترنج لری
[پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Mother-daughter boteh design
طرح بته جقه مادر و بچه
[این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
time charter
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
equivalents
معادل
tantamount
معادل
equipollent
معادل
equivalent
معادل
ntamount
معادل
menace
معادل blackmail
assessor
معادل assesor
equals
دقیقاگ معادل
equalling
دقیقاگ معادل
expilation
معادل robbery
equalled
دقیقاگ معادل
modifies
معادل adapt
date labourer
معادل daysman
equaling
دقیقاگ معادل
equalised
معادل کردن .
equalises
معادل کردن .
modify
معادل adapt
t equivalent circuit
مدار معادل " T "
reinsurance
معادل re-assurance
memorial
معادل memorandum
memorials
معادل memorandum
menaces
معادل blackmail
equalizing
معادل کردن .
menaced
معادل blackmail
kilo
معادل هزار
equalize
معادل کردن .
equalising
معادل کردن .
grade equivalent
معادل کلاسی
equivalent weight
وزن معادل
equivalent service rounds
گلوله معادل
deception
معادل cheat
writing obligatory
معادل bond
deceptions
معادل cheat
equivalence
معادل بودن
equalized
معادل کردن .
b
معادل با بایتها
redemption
معادل ransom
order of the day
معادل agenda
egalitaire
معادل equalitarianism
equalizes
معادل کردن .
equivalent circuit
مدار معادل
parity
معادل بودن
reformists
معادل reformer
modifying
معادل adapt
ration in kind
معادل جیره
equivalence gate
دریچه معادل
kilos
معادل هزار
equivalent area
سطح معادل
equaled
دقیقاگ معادل
counterclaim
معادل set-off
reformist
معادل reformer
equal
دقیقاگ معادل
onus probandi
معادل proof of burden
bi-
پیشوند معادل با bio-
half
یکی از دو بخش معادل
NOT function
معادل تابع NAND
t parameter equipment circuit
مدار معادل به صورت " T "
giga
پیشوندی معادل 01بتوان 9
final instrument
معادل act final
disobedience
تقریبا" معادل desertion
ration in kind
جیره معادل یاجانشین
equivalently
بطور هم ارز یا معادل
lebensraum
معادل living-space
business cycle
معادل cycle trade
acid equivalent
معادل شیمیایی اسید
casus belli
معادل War Causeof
equivalent binary digits
ارقام دودویی معادل
quamdiu bene se gesserit
معادل autculpam vitam ad
Kbit
معادل هزار بایت
contango
معادل "continuation " & "carringover "
air mile
هوانوردی معادل 3301
mile
معادل 53/9061 متر
hecto
پیشوندی معادل 01 به توان 2
tnt equivalent
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
grain
معادل 8460/0گرم
miles
معادل 53/9061 متر
faculty of law
معادل law schoolof
kilo
یک کیلوگرم معادل هزارگرم
kilos
یک کیلوگرم معادل هزارگرم
meter
مقیاس
nominal scale
مقیاس
z scale
مقیاس " زی "
full size
بخ مقیاس یک به یک
full-size
بخ مقیاس یک به یک
scale
مقیاس
f scale
مقیاس اف
meters
مقیاس
criterion
مقیاس
indicator
مقیاس
t scale
مقیاس T
metre
مقیاس
metres
مقیاس
scaling
مقیاس
measure
مقیاس
k scale
مقیاس ک
computed price
قیمت ساختگی معادل administeredprice
match
تنظیم ثبات معادل با دیگری
height equivalent of theroretical plate
ارتفاع معادل بشقابک نظری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com