English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
assay عیارگیری فلزات گران قیمت
assays عیارگیری فلزات گران قیمت
Other Matches
dear bought جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
big ticket گران قیمت
high value گران قیمت
beyoned price بی قیمت بسیار گران بها
a white elephant شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
We do not usually go places that cost a lot of money. ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Hotel accommodation is rather expensive there. قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
bull گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
metallography شرح فلزات بررسی در ساختمان درونی فلزات
base metals فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal فلزات اصلی فلزات کم بها
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
assay عیارگیری
titration عیارگیری
assays عیارگیری
titratable قابل عیارگیری
essays عیارگیری کردن
essay عیارگیری کردن
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
abrasive grit خرده فلزات
parting of metals تجزیه فلزات
metal physics فیزیک فلزات
whitesmith ابکار فلزات
scissel دم قیچی فلزات
dioxide; metals دیاکسید-فلزات
base metals فلزات بنیانی
post transition metals فلزات پس واسطه
coinage metals فلزات مسکوک
cuttings براده فلزات
noble metals فلزات نجیب
drillings براده فلزات
fineness عیار فلزات
base metal فلزات بنیانی
melting pots دیگ ذوب فلزات
smeltery کارخانه ذوب فلزات
melting pot دیگ ذوب فلزات
molten bath حمام ذوب فلزات
metallurgy استخراج و ذوب فلزات
burnisher الت پرداخت فلزات
narrow band filter صافی فلزات باریک
metallurgical engineering علم ذوب فلزات
native metals فلزات خالص طبیعی
ferrous فلزات اهن دار
metallize روکش کردن با فلزات
docimasy فن ازمایش فلزات ودواها
metllurgist متخصص ذوب فلزات
non ferrous metal industry صنعت فلزات غیراهنی
work hardening سخت کاری فلزات
metal foundry ریخته گری فلزات
white bearing metals فلزات سفید یاطاقان
metal foulings خرده سوفاله فلزات
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
pricey گران
expensive گران
dears گران
costliest گران
heaviest گران
heavier گران
heavies گران
dearly گران
dear گران
dearer گران
at a great penny worth گران
dearest گران
costly گران
onerous گران
sumptuous گران
heavy گران
costlier گران
overpriced گران
pyrometallurgy استخراج فلزات در اثر حرارت
nonferrous غیراهنی فلزات غیر اهنی
metallurgical وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
carats درجه خلوص فلزات پربها
sullage مواد اضافی فلزات مذاب
mill دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
metallurgists متخصص قال کردن فلزات
metallurgist متخصص قال کردن فلزات
cupellation گرفتن فلزات قیمتی از سرب
tumbling barrel غلتک مخصوص صیقل فلزات
carat درجه خلوص فلزات پربها
metallurgy فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
bullion شمش فلزات با عیار معین
metalline فلزی اغشته به نمک فلزات
founding علم ذوب وریختن فلزات
electrometallurgy ذوب فلزات بوسیله برق
edging machine دستگاه خم کننده لبه فلزات
mills دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
joming test ازمایش تعیین سختی فلزات
electro plating ابکاری فلزات به کمک برق
expensively گران بها
overpriced <adj.> بسیار گران
high سخت گران
natatores شنا گران
endears گران کردن
endeared گران کردن
valuable گران بها
high interest بهره گران
priceless بسیار گران
dear گران کردن
massively گران کوه
massive گران کوه
high priced گران بها
stingy گران کیسه
too expensive <adj.> بسیار گران
deluxe مجلل گران
dear bought گران خرید
be too dear گران بودن
high money پول گران
dears گران کردن
to sell dearly گران فروختن
dearest گران کردن
highs سخت گران
dearer گران کردن
endear گران کردن
highest سخت گران
transmutation of metals استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
extrusion شکل دادن گرم یا سرد فلزات
neck کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
hydrometallurgy استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
necks کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
vicker's diamond hardness tester دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
white elephant گران و پر خرج و کم فایده
overburden گران بار شدن
white elephants گران و پر خرج و کم فایده
viscosity قوام گران روی
highest وافر گران گزاف
highs وافر گران گزاف
i paid dear for it برای من گران تمام شد
This is really expensive ! این چه گران است !
dear bought گران تمام شده
not too expensive خیلی گران نباشد.
It is too expensive. خیلی گران است.
prohibitive گران جلوگیری کننده
high وافر گران گزاف
exclusive منحصر بفرد گران
prohibitory گران جلوگیری کننده
You have paid too much for your car . اتوموبیلت را گران خریدی
The price of butter has gone up . butter has become expensive . کره گران شده
worth a kings ransom بسیار گران بها
electrometallurgy صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
metallurgic وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
snips قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
dross کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
i paid dearly for it بسیار گران برایم تمام شد
highs وسیله گران یا با کارایی بالا
pyrrhic victory پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
He overcharged us. پایمان گران حساب کرد
highest وسیله گران یا با کارایی بالا
high وسیله گران یا با کارایی بالا
costs an arm and a leg <idiom> [فوق العاده پرخرج یا گران]
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
picking پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
cold working property قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
flame cleaning تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
finery زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
die casting ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
I paid dearly for this mistake . این اشتباه برایم گران تمام شد
She took umbrage at your remark . سخن شما برایش گران آمد
The hotel has overcharged me . هتل گران پایم حساب کرده
drier ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
rivet test ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
thunderscan یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
gems سنگ گران بها جواهر نشان کردن
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
gem سنگ گران بها جواهر نشان کردن
glyptics کنده کاری در روی سنگهای گران بها
pallets ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
manganic دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
pallet ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
dispersion hardening سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
hand forming شکل دادن فلزات تورق پذیر باابزارهای دستی و بلوکهای دقیق
compass compensation تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
billon الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
manganesian مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
passivating پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
white elephants هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephant هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
cold work عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
It is too expensive for me to buy ( purchase ). برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
Smoking makes you ill and it is also expensive. سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
He bought them expensive presents, out of guilt. او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
to anneal سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
azoth جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com