Dictiornary-Farsi | غربال بندی اطواروحرکات کولی ها | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
gipsyism	غربال بندی اطواروحرکات کولی ها


Other Matches

gipsydom	غربال بندی
gipsyhood	غربال بندی
gypsy	کولی
gipsies	کولی
hungarian	کولی
Romanies	کولی
Romany	کولی
gypsies	کولی
gipsy	کولی
gipsies	شبیه کولی
gipsify	کولی وش کردن
red rattle	کشمشش کولی
lousewort	کشمش کولی
gypsies	شبیه کولی
anchovy	ماهی کولی
anchovies	ماهی کولی
gypsy	شبیه کولی
shrewishness	کولی گری
gipsyism	کولی گری
moor cock	خروس کولی
heath cock	خروس کولی باقرقره سیاه نر
rye	گندم سیاه مرد کولی
tzigane	کولی مجاری قبطی مجارستانی قطبی
meshes	غربال
meshing	غربال
screens	غربال
bar screen	غربال
screened	غربال
ethmoid	غربال
bunt	غربال
riddle	غربال
cribble	غربال
harp	غربال
riddles	غربال
mesh	غربال
jigger	غربال
screening, screenings	غربال
screener	غربال چی
screen	غربال
thermal scanning	غربال گرمایی
gipsify	غربال بندکردن
riddles	غربال کردن
riddle	غربال کردن
sieving	غربال کردن
winnow	غربال کردن
screening	غربال زنی
scalps	الک غربال
greyhounds	غربال سیمی
greyhound	غربال سیمی
screen grid	توری غربال
sieve	غربال کردن
scalp	الک غربال
sieved	غربال کردن
sieves	غربال کردن
He carries water in asieve. <proverb>	آب در غربال یمل مى کند.
canvass	الک یا غربال کردن
canvassing	الک یا غربال کردن
sieving	غربال الک کردن
sieve	غربال الک کردن
sieves	غربال الک کردن
sieved	غربال الک کردن
canvassed	الک یا غربال کردن
canvasses	الک یا غربال کردن
griddle	غربال سیمی کارگران
griddles	غربال سیمی کارگران
coarse sieve	غربال سوراخ درشت
greyhounds	در تاوه پختن غربال کردن
greyhound	در تاوه پختن غربال کردن
trommel	غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
fanner	غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
evaluation rating	درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp	فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating	طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification	طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings	طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic	دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging	ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification	طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament	طرح بندی صورت بندی
lineaments	طرح بندی صورت بندی
wording	جمله بندی کلمه بندی
laggin	اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications	طبقه بندی رده بندی
classification	طبقه بندی رده بندی
downgrade	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade	تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap	بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
security classification	طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification	از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern	صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation	علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
screen	الک کردن غربال کردن
screened	الک کردن غربال کردن
screening, screenings	الک کردن غربال کردن
screens	الک کردن غربال کردن
transparent	نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently	نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade	درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades	درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus	دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load	بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation	صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity	سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications	طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification	طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing	مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept	علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack	تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
lapping	اب بندی
trimerous	سه بندی
vanation	رگ بندی
sealing off	اب بندی
neuration	رگ بندی
queing	صف بندی
nailed up	سر هم بندی
mud sill	ته بندی
queuing	صف بندی
taping	ته بندی
patching	سر هم بندی
waterproofing	اب بندی
striation	خط بندی
snacks	ته بندی
seals	اب بندی
funicular	بندی
funiculars	بندی
laced	بندی
hermetic sealing	اب بندی
humidity insulation	نم بندی
humidity insulation	اب بندی
seal	اب بندی
articular	بندی
commisural	بندی
snack	ته بندی
alignment	صف بندی
commissural	بندی
alignments	صف بندی
scheme of colour	رنگ بندی
scheduling queue	صف زمان بندی
rootage	ریشه بندی
paging	صفحه بندی
package	عدل بندی
package	بسته بندی
packaged	عدل بندی
grades	درجه بندی
segmentation	قطعه بندی
earing	خوشه بندی
sealings	بتونه اب بندی
sealing screw	پیچ اب بندی
eaves flashing	اب بندی لب بند
grade	درجه بندی
sealing liquid	مایع اب بندی
sealing joint	اتصال اب بندی
dimensioning	کادر بندی
seal bars	میلههای اب بندی
dunnage	بسته بندی
packaged	بسته بندی
taxonomy	طبقه بندی
queuing theory	نظریه صف بندی
pluralization	جمع بندی
bone setting	شکسته بندی
factorization	عامل بندی
fasciate	کمر بندی
premunition	پیش بندی
totalization	جمع بندی
fenestration	پنجره بندی
formulation	صورت بندی
ring clossure	حلقه بندی
taxonomies	طبقه بندی
packages	عدل بندی
rhyme scheme	قافیه بندی
ranks	رتبه بندی
packages	بسته بندی
calibration	زینه بندی
rank	رتبه بندی
calibration	درجه بندی
regimentalation	گروه بندی
electrical insulation	برق بندی
ranked	رتبه بندی
botchery	سرهم بندی
phantasma	چشم بندی
typification	طبقه بندی
couponing	جیره بندی
to make a muddle of	سر هم بندی کردن
to make a mess of	سر هم بندی کردن
couponing	کوپن بندی
terracing	تراس بندی
tariff classification	تعرفه بندی
tabulation	جدول بندی
systemization	طبقه بندی
syllabification	هجا بندی
syllabicity	هجا بندی
coring	مغزه بندی
to mull a mull of	سر هم بندی کردن