English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
westering غروب کننده
Other Matches
evening غروب
evenfall غروب
nights غروب
night غروب
sunset غروب
gloam غروب
sunsets غروب
sundown غروب
go down غروب کردن
visible setting غروب مرئی
evening naval twilight غروب دریایی
vesper غروب نمازمغرب
even fall اول غروب
to go down غروب کردن
theoretical setting غروب نظری
dusk هنگام غروب
sunsets غروب افتاب
sunset غروب آفتاب
vesper ستاره غروب
second dog watch پاس غروب
moonset غروب ماه
cockshut غروب افتاب
hesper مظهرستاره غروب یازهره
the setting of the sun غروب کردن خورشید
gloaming غروب تاریک و روشن
acronichal فاهر شونده در غروب افولی
acronical فاهر شونده در غروب افولی
dog watch پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
the sun is near setting افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
airglow روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
doers کننده
skittish رم کننده
mitigatory کم کننده
doer کننده
solvents اب کننده
mitigative کم کننده
solvent اب کننده
mauler له کننده
jaberer پچ پچ کننده
percutient دق کننده
mumbler من من کننده
whisperer پچ پچ کننده
commulator یک سو کننده
fillet پر کننده
filleted پر کننده
ear-splitting کر کننده
filleting پر کننده
fillets پر کننده
sensor حس کننده
catterer پچ پچ کننده
prater پچ پچ کننده
crusher له کننده
prattfall پچ پچ کننده
benders خم کننده
syncopator غش کننده
filler پر کننده
trackers پی کننده
fillers پر کننده
swooner غش کننده
surfy کف کننده
tracker پی کننده
crepitant خش خش کننده
spurner رد کننده
deflective کج کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
solver حل کننده
hoppers لی لی کننده
bender خم کننده
fluxing oil اب کننده
puffer پف کننده
noncommittal رد کننده
attacking تک کننده
rebutter رد کننده
refuser رد کننده
refutative رد کننده
refutatory رد کننده
renunciant کننده
renunciant رد کننده
repudiationist رد کننده
hopper لی لی کننده
deletive حک کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
bidder کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com