Dictiornary-Farsi | غشاء میانی پوست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
dermis	غشاء میانی پوست


Other Matches

acanthosisnigricans	بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
embryonic layer	غشاء جنینی غشاء سلولی
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
membranes	غشاء
tympan	غشاء
membrance	غشاء
tympanon	غشاء
membrane	غشاء
reticular membrane	غشاء شبکهای
embryonic membrane	غشاء جنینی
tunica	غشاء پوششی
pellicle	غشاء نازک
pelliculate	غشاء دار
postsynaptic membrance	غشاء پس سیناپسی
tegumnentum	غشاء پوششی
magnetic film	غشاء مغناطیسی
tegmentum	غشاء پوششی
serosa	غشاء سروزی
caul	غشاء پوششی
mantle layer	غشاء جنینی مخ
hyaloid	غشاء زجاجی
hyaloid membrane	غشاء زجاجی
basilar membrane	غشاء پایه
decidua	غشاء فانی
curtains	حجاجب غشاء
endospore	غشاء درونی تخم
magnetic thin film	غشاء نازک مغناطیسی
endometrium	غشاء داخلی رحم
scruff	پرده نازک غشاء
diploblastic	دارای دو غشاء سلولی
pericardium	غشاء خارجی قلب
hypoblast	غشاء داخلی جنین
endocarditis	اماس غشاء درونی دل
cerebritis	ورم غشاء دماغ
presynaptic membrane	غشاء پیش سیناپسی
endosporium	غشاء درونی تخم
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
triploblastic	دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
rhinitis	ورم غشاء مخاطی بینی
turgor	اتساع غشاء پروتوپلاسم گیاهی
plasma membrane	غشاء خارجی سفیده یاخته
cerate	دارای غشاء یاشامه مومی
rhinopharyngitis	ورم غشاء مخاطی بینی و حلق
pleura	پرده جنب غشاء مایی ریوی
lodicule	یکی از دو پایه غشاء نازک تخمدان گیاهان
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
intima	درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
peel	پوست انداختن پوست
peels	پوست انداختن پوست
gonidium	یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
centrical	میانی
mediate	میانی
median	میانی
midline	خط میانی
mesail	میانی
center land	خط میانی
medium	میانی
mesal	میانی
mesial	میانی
mesne	میانی
middle deck	پل میانی
innermost	میانی
mediums	میانی
mediating	میانی
centric	میانی
inmost	میانی
medial	میانی
mediates	میانی
mediated	میانی
center back	بک میانی
cut splice	پیوند میانی
interband	باند میانی
intermediate zone	ناحیه ی میانی
buffer	حافظه میانی
halfback	بازیگر میانی
halfback	بازیگرخط میانی
i.f.	فرکانس میانی
intermediate transmitter	فرستنده میانی
intermediate frequency	فرکانس میانی
intermediate	عضو میانی
intermediate	طبقه میانی
intermediate image	تصویر میانی
intermediate contact	کنتاکت میانی
intermediate field	میدان میانی
intermediate plate	صفحه میانی
intermediate distribution frame	مقسم میانی
intermediate fuse	فیوز میانی
dorsomedial	پشتی- میانی
drop keel	تیغه میانی
intermediate layer	لایه میانی
intermediate link	حلقه میانی
intermediate terminal	ترمینال میانی
intermediate band	باند میانی
interconnection	اتصال میانی
intermediate points	جهات میانی
intermediate anneal	التهاب میانی
interphase	فاز میانی
intermediate phase	فاز میانی
intermediate oscillation	نوسان میانی
intermediate frequency tank circuit	فرکانس میانی
mid	میانی وسطی
middle	میانی وسطی
tun dish throught	پاتیل میانی
midpoint	نقطه میانی
center circle	دایره میانی
center line	خط میانی زمین
ridge rope	سیم میانی
neutral wire	سیم میانی
neutral conductor	سیم میانی
middles	میانی وسطی
tympanum	گوش میانی
mid-	میانی وسطی
hogging	تنش میانی
median	سکوی میانی
midpoints	نقطه میانی
middle layer	قشر میانی
intermediate office	مرکز میانی
central reserve	سکوی میانی
meddles	میانی وسطی
midsection	قطعه میانی
lower boom	بوم میانی
middle ear	گوش میانی
median income	درامد میانی
mid flap	فلپ میانی
center stripe	خط میانی زمین
midfield line	خط میانی زمین
middle fraction	جزء میانی
mesencephalon	مغز میانی
central strip	نوار میانی
center section	بال میانی
lower boom	تیرک میانی
center wing	بال میانی
meddled	میانی وسطی
meddle	میانی وسطی
middle part	قسمت میانی
middle fraction	پاره میانی
middle insomnia	بیخوابی میانی
center back	بازیگر میانی خط عقب
deeper	نقطه میانی سر پیچ
central concrete membrane	پرده میانی بتنی
interceded	پادر میانی کردن
grounded neutral	سیم میانی زمین
loom	قسمت میانی پارو
rail	الت میانی در و پنجره
deepest	نقطه میانی سر پیچ
dorsomedial thalamus	تالاموس پشتی- میانی
bilge board	تخته میانی قایق
center	نقط ه میانی چیزی
amidship	قسمت میانی قایق
intercede	پادر میانی کردن
loomed	قسمت میانی پارو
looming	قسمت میانی پارو
looms	قسمت میانی پارو
center ice circle	داره میانی زمین
intercedes	پادر میانی کردن
middle	منطقه میانی زمین
interceding	پادر میانی کردن
cif	فرمت میانی معروف
middles	منطقه میانی زمین
third ventricle	بطن میانی مغز
half length illusion	خطای ادراکی میانی
intermediate temperature	درجه حرارت میانی
flankerback	بازیگر میانی جناح
intermediate frequency breakdown	شکست فرکانس میانی
intermediate frequency section	مقطع فرکانس میانی
intermediate frequency sensitivity	حساسیت فرکانس میانی
centered	نقط ه میانی چیزی
intermediate frequency stage	طبقه ی فرکانس میانی
intermediate frequency transformer	مبدل فرکانس میانی
intermediate roll stand	مقام نورد میانی
medium frequency motor	موتور با فرکانس میانی
medice	قسمت میانی زمین
intermediate transformer	مبدل یا ترانسفورماتور میانی
centred	نقط ه میانی چیزی
medial layer	لایه میانی [پزشکی]
centre	نقط ه میانی چیزی
centers	نقط ه میانی چیزی
middle lintel in window	وادار میانی پنجره
insulated intermediate layer	لایه میانی عایق
Somewhere in the darkness	جایی در میانی تاریکی
steering wheel hub	قسمت میانی غربالک
media	پوشش میانی سرخرگ
vermis	قطعه میانی مخچه
intermediate repeater	تقویت کننده میانی
deep	نقطه میانی سر پیچ
interband telegraphy	تلگراف باند میانی
intermediate amplifier	تقویت کننده میانی
interjacent	میانی در میان افتاده
intermediate frequency amplification	تقویت فرکانس میانی
intermediate aperiodic circuit	مدار میانی اپریودیک
midpoint rule	قاعده نقطه میانی
midgut	قسمت میانی مجرای هاضمه
thalamic	ماده خاکستری مغز میانی
mesocarp	قشر میانی غلاف میوه