Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
mobster	غضو دسته جنایتکاران کانگستر
mobsters	غضو دسته جنایتکاران کانگستر
Other Matches
gangs	دسته جنایتکاران
gang	دسته جنایتکاران
to crack [break up] a gang	دسته جنایتکاران را منحل کردن [اصطلاح روزمره]
manhunts	تعقیب جنایتکاران
gangland	دنیای جنایتکاران
manhunt	تعقیب جنایتکاران
the criminals' lair	پنهان گاه جنایتکاران
rogues gallery	گالری تصاویر جنایتکاران ومجرمین
mounting	دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay	دسته گل یایک دسته علف
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
sort	دسته دسته کردن
shoals of people	دسته دسته مردم
sorted	دسته دسته کردن
trooped	دسته دسته شدن
streams of people	دسته دسته مردم
regiment	دسته دسته کردن
scores of people	دسته دسته مردم
regiments	دسته دسته کردن
in detail	مفصلا دسته دسته
assort	دسته دسته کردن
assort	دسته دسته شدن
classify	دسته دسته کردن
windrow	دسته دسته کردن
distribute	دسته دسته کردن
groups	دسته دسته کردن
they came in bands	دسته دسته امدند
trooping	دسته دسته شدن
troop	دسته دسته شدن
group	دسته دسته کردن
sect	دسته دسته مذهبی
sects	دسته دسته مذهبی
sorts	دسته دسته کردن
to form into groups	دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction	عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lie	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundling	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle	متمرکز کردن دسته کردن دسته
hosts	دسته
cluster bomb	دسته
hosted	دسته
cluster bombs	دسته
hosting	دسته
clusters	دسته
host	دسته
skulking	دسته
sections	دسته
section	دسته
processions	دسته
procession	دسته
cliques	دسته
clique	دسته
hilts	دسته
hilt	دسته
helms	دسته
helm	دسته
bracket	دسته
range	دسته
ranged	دسته
ranges	دسته
cluster	دسته
teams	دسته
team	دسته
kinds	دسته
kindest	دسته
kind	دسته
droves	دسته
drove	دسته
work team	دسته
bouquets	دسته گل
bouquet	دسته گل
cranks	دسته
cranking	دسته
cranked	دسته
batches	دسته
bunches	دسته
skein	دسته
skeins	دسته
handhold	دسته
handgrip	دسته
faggot	دسته
faggots	دسته
fagot	دسته
clump	دسته
ilk	دسته
stems	دسته
bunching	دسته
tussock	دسته مو
tussocks	دسته مو
helve	دسته
nib	دسته
nibs	دسته
stem	دسته
stemmed	دسته
clumped	دسته
clumping	دسته
clumps	دسته
fascicle or cule	دسته
fascicle	دسته
bodle	دسته
boodle	دسته
covey	دسته
confraternity	دسته
cheque book	دسته چک
fascicled	دسته دسته
fasciculate	دسته دسته
congregation	دسته
congregations	دسته
horde	دسته
hordes	دسته
haft	دسته
gens	دسته
ear	دسته
ears	دسته
classis	دسته
bunched	دسته
A bunch ( bouquet ) of flowers .	دسته گل
stemming	دسته
tuft	دسته
tufts	دسته
parcel	دسته
parcels	دسته
pitman	دسته
lever	دسته
levers	دسته
shook	دسته
A bouquet (bunch)of flowers.	دسته گه
ringleader	سر دسته
ringleaders	سر دسته
bail arm	دسته
platoon	دسته
platoons	دسته
wisp	دسته
wisps	دسته
gang	دسته
passel	دسته
assortments	دسته
nosegay	دسته گل
handle	دسته
handles	دسته
assortment	دسته
sheaf	دسته
gangs	دسته
clan	دسته
clans	دسته
category	دسته
bunch	دسته
genus	دسته
lugs	دسته
classing	دسته
lugging	دسته
school	دسته
bevy	دسته
set	دسته
classed	دسته
group	دسته
skulks	دسته
skulked	دسته
skulk	دسته
classes	دسته
sets	دسته
lugged	دسته
bundling	دسته
bundles	دسته
bundle	دسته
brigade	دسته
brigades	دسته
schools	دسته
lug	دسته
tress	دسته مو
army	دسته
armies	دسته
leader	سر دسته
lot	دسته
setting up	دسته
troop	دسته
scores	دسته دسته
rabble	دسته
corps	دسته
trooping	دسته
detachment	دسته
trooped	دسته
groups	دسته
detachments	دسته
groups	دسته دسته
batch	دسته
crank	دسته
party	دسته
class	دسته
handles	دسته گذاشتن
job stick	دسته بازی
bundle	دسته کردن
handing	دسته دستخط
assortment	دسته بندی
stacks	دودکش دسته
packs	دسته گروه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com