Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (3 milliseconds)
English	Persian
nab	غفلتا گرفتن
nabbed	غفلتا گرفتن
nabbing	غفلتا گرفتن
nabs	غفلتا گرفتن
Other Matches
slapdash	غفلتا
unaware	غفلتا سراسیمه
unawares	غفلتا سراسیمه
to take medical advice	دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
take in <idiom>	زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
gripping	طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
slag	کفه گرفتن تفاله گرفتن
grip	طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips	طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped	طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up	درز گرفتن کاغذ گرفتن
clams	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
calebrate	جشن گرفتن عید گرفتن
To tell some one his fortune .	برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
acclimatizes	خو گرفتن
acclimatizing	خو گرفتن
acclimatising	خو گرفتن
acclimatize	خو گرفتن
to get at	گرفتن
reoccupy	از سر گرفتن
retake	پس گرفتن
takes	گرفتن
get off the ground <idiom>	پا گرفتن
inclasp	در بر گرفتن
retakes	پس گرفتن
to catch a fly	بل گرفتن
retaken	پس گرفتن
raclaim	پس گرفتن
getting	گرفتن
gets	گرفتن
get	گرفتن
captures	گرفتن
renovating	از سر گرفتن
renovates	از سر گرفتن
renovated	از سر گرفتن
renovate	از سر گرفتن
disesteem	کم گرفتن
devest	گرفتن
despumate	کف گرفتن از
to lay a wager	گرفتن
overtake	گرفتن
overtaken	گرفتن
to nestle oneself	جا گرفتن
capture	گرفتن
false grip	گرفتن
to hunt out	گرفتن
capturing	گرفتن
acclimatises	خو گرفتن
acclimatised	خو گرفتن
resume	از سر گرفتن
resumed	از سر گرفتن
resumes	از سر گرفتن
resuming	از سر گرفتن
fleas	کک گرفتن
flea	کک گرفتن
overtakes	گرفتن
take	گرفتن
To treat flippantly(lightly).	شل گرفتن
blind	گرفتن
To go bad and stink.	بو گرفتن
lay to heart	به دل گرفتن
to get used to	خو گرفتن [به]
to get accustomed to	خو گرفتن [به]
seize	گرفتن
blinded	گرفتن
blinds	گرفتن
break out	در گرفتن
obturate	گرفتن
retrieve	پس گرفتن
retrieved	پس گرفتن
retrieves	پس گرفتن
ceasing	گرفتن
ceases	گرفتن
ceased	گرفتن
cease	گرفتن
to draw back	پس گرفتن
seized	گرفتن
retreats	پس گرفتن
to catch on	گرفتن
abates	اب گرفتن از
infold	در بر گرفتن
indwell	جا گرفتن
retreating	پس گرفتن
retreated	پس گرفتن
withdrawal	پس گرفتن
withdrawals	پس گرفتن
pushing	گرفتن
seizes	گرفتن
abate	اب گرفتن از
abated	اب گرفتن از
abating	اب گرفتن از
retreat	پس گرفتن
retaking	پس گرفتن
recaptures	پس گرفتن
lute	گل گرفتن
skim	گرفتن کف
skimmed	کف گرفتن از
to whisk away or off	گرفتن
grabbed	گرفتن
detracts	گرفتن
skimmed	گرفتن کف
skims	کف گرفتن از
situates	جا گرفتن
encumber	گرفتن
encumbered	گرفتن
skim	کف گرفتن از
recapturing	پس گرفتن
resumption	از سر گرفتن
unsay	پس گرفتن
lutes	گل گرفتن
detracting	گرفتن
tong	گرفتن
encumbers	گرفتن
encumbering	گرفتن
grab	گرفتن
reclaims	پس گرفتن
skims	گرفتن کف
reclaim	پس گرفتن
wed	گرفتن
to begin again	از سر گرفتن
to addict oneself	خو گرفتن
puddle	گل گرفتن
puddles	گل گرفتن
tithe	ده یک گرفتن از
to shut off	را گرفتن
catch	گرفتن
adeem	پس گرفتن
to take up	گرفتن
grabbing	گرفتن
to bring to a stop	را گرفتن
reclaiming	پس گرفتن
grabs	گرفتن
to break in	گرفتن
reclaimed	پس گرفتن
to station oneself	جا گرفتن
holds	گرفتن
nailed	گرفتن
accompanies	دم گرفتن
receive	گرفتن
nails	گرفتن
nail	گرفتن
receives	گرفتن
hold	گرفتن
accompanied	دم گرفتن
accustom	خو گرفتن
to take fast hold of	گرفتن
get at	گرفتن
cork	گرفتن
accompany	دم گرفتن
corks	گرفتن
accustoms	خو گرفتن
deglutinate	گرفتن
tithes	ده یک گرفتن از
accustoming	خو گرفتن
situate	جا گرفتن
to take a wife	زن گرفتن
detract	گرفتن
situating	جا گرفتن
to take one's stand	جا گرفتن
withdraws	پس گرفتن
to put a stop to	را گرفتن
withdraw	پس گرفتن
recapture	پس گرفتن
acquire	گرفتن
acquires	گرفتن
catch on	گرفتن
detracted	گرفتن
acquiring	گرفتن
wive	زن گرفتن
recaptured	پس گرفتن
acclimatized	خو گرفتن
to call back	پس گرفتن
monopolised	امتیازانحصاری گرفتن
to catch up	گرفتن ربودن
monopolize	امتیازانحصاری گرفتن
monopolises	امتیازانحصاری گرفتن
to be on one's track	رد کسیرا گرفتن
monopolising	امتیازانحصاری گرفتن
embraces	دراغوش گرفتن
embracing	دراغوش گرفتن
to change ones condition	زن گرفتن شوهرکردن
to be fulfilled	انجام گرفتن
to be down up	سخت گرفتن بر
embraced	دراغوش گرفتن
differentiates	مشتق گرفتن
dissembling	نادیده گرفتن
to carry a cane	عصادست گرفتن
to call into requisition	باز گرفتن
weaned	از پستان گرفتن
weans	از پستان گرفتن
differentiate	دیفرانسیل گرفتن
to bring to book	حساب پس گرفتن
dissembles	نادیده گرفتن
dissembled	نادیده گرفتن
niggled	خرده گرفتن
differentiating	دیفرانسیل گرفتن
differentiating	مشتق گرفتن
celebrate	جشن گرفتن
niggles	خرده گرفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com